"هریت" یک جاسوس است. وقتی دوستانش دفترچه ی اسرارش را پیدا می کنند، همه بر علیه او می شوند. اما آیا "هریت" می تواند بر آنها غلبه کند و همچنان به کار جاسوسی ادامه دهد؟
"سابرینا فیرچالد" دختر کوچکِ "توماس" راننده خانواده "لاربی" تمام زندگی اش را عاشق "دیوید لاربی" بوده است."دیوید" پسری خوشگذران بوده که هیچگاه به او توجهی نداشته است. "سابرینا" به پاریس سفر کرده و وارد دنیای مُد می شود. پس از مدتی او به عنوان دختری زیبا و جذاب باز می گردد و...
"لنی" و "آماندا" پسرخوانده ای به نام "مکس" دارند که مشخص می شود یک نابغه است."لنی" بسیار علاقه مند است پدر و مادر واقعی او را پیدا کند چون فکر می کند آنها هم باید نابغه باشند و...
داستان واقعی یک مکاتبات تجاری فرا اقیانوس اطلس درباره کتاب های مستعمل که به یک دوستی نزدیک تبدیل شد...