داستان سریال راجع به پسری به اسم جیمی چنس هست که وضع زندگی مناسبی نداره و باپدرش آب استخر مردم رو تمیز می کنه. یک شب به طور اتفاقی با دختری آشنامیشه و فردای اون روز متوجه میشه که اون دختر یه قاتل زنجیره ای فراریه.وقتی به ملاقات او توی زندان میره میفهمه که اون حامله شده. حالا قراره یهعضو جدید به خانواده چنش اضافه بشه. خانواده اش تمایلی ندارن اما اوناسرار داره که بچه رو بزرگ کنه...
داستان در خصوص زندگی دختری بنام سوکی است که میتواند ذهن افراد را بخواند . در واقع داستان از زمانی وارد فاز اصلی میشود که بیل خون آشام وارد زندگی سوکی میشود و…
کنیا مک کوئین حسابدار، وقتی بدون برنامه ریزی قبلی به قراری عاشقانه با برایان کلی مردی جذاب می رود،عشق را در غیر منتظره ترین مکان و زمان پیدا می کند...
داستان این سریال در سال ۲۰۳۰ شروع میشود که شخصیت اصلی داستان تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شد که داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند.هر قسمت این سریال در واقع یه خاطره ای هست که تد موزبی براي پسر و دخترش تعریف می کنه...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«نیک نیلر» (اکهارت)، «متخصص ماست مالی» فعالیت شرکت های بزرگ دخانیات بدون هیچ مشکل و عذاب وجدانی، سخن گوی صنعتی است که سالانه میلیون ها نفر را می کشد. او در عین حال می کوشد تا برای پسر جوانش، «جویی» (برایت) پدر خوبی باشد...
استن راس، بازیکن قدیمی بیسبال، پس از اینکه متوجه شد سه ضربه تا شکستن رکورد جهانی فاصله دارد، به صحنه ورزش باز می گردد...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم ترکیبی است از داستان و واقعیت درباره زندگی قهرمان کتابهای کمیک “هاروی پکر” ( پاول جیاماتی )...
با زیرنویس چسبیده
«آنتوان فیشر» یک ملوان سیاهپوست نیروی دریایی می باشد که در محیط کار بشدت پر خاشگر است. او را به یک روانشناس معرفی می کنند تا او را روانکاوی کند. در حین روانکاوی، مشکلات گذشته او برملا می شود...
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه...