با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«برایان او کانر» (پاول واکر) و «دامنیک تورتو» (وین دیزل) دوباره در مقابل قانون قرار می گیرند. برایان و «میا تورتو» که دامنیک را از حبس فراری دادهاند، اکنون به هر راهی می زنند تا از پلیس بگریزند. اکنون آنها به «ریو د جانریو» بازگشتهاند تا آخرین مسابقه را برای آزادیشان انجام دهند. بعد از آماده کردن تیمی از رانندگان برتر، آنها در میابند تاجر فاسدی که درپی کشتن آنهاست، به دنبالشان است. از طرفی دیگر مامور فدرال سرسختی بنام «لوک هابز» (دووین جانسون) نیز در تعقیب آنهاست...
در هر قسمت از ۴ زندانی خلافکار حرفهای برای به دام انداختن فراریهای دیگر کمک گرفته میشود و با آنها قرار گذاشته میشود که هر بار، هر خلافکاری را که دستگیر کنند، یک ماه از محکومیتشان کم میشود...
دراین سریال که به تازگی از شبکه ABC Family شروع به پخش شده تقابل رویکرمنحصر به فرد پزشکی مگان هانت با مافوق خود را مشاهده می کنید...
داستان زنی است که با سرطان دست و پنجه نرم می کند و در این مدت حوادثی برایش پیش می آید که داستان فیلم را می سازد.او فردی منظم و قانون مدار است که دوست دارد این عادت را ترک کند ، همچنین او با همسر و فرزند خود دارای اختلافاتی است که از همان عدم قانون مداری سرچشمه می گیرد.او دوست دارد فرزند خود را به بهترین نحو تربیت کند تلاشهای زیادی در این راه می کند همچنین دارای یک برادر عاشق طبیعت و کره ی زمین است که چیزی جز ته مانده ی غذای دیگران نمی خورد.
داستان سریال زیبای “ترمه” در نیواورلئان آمریکا پس از طوفان کاترینا میگذرد و تلاش مردم برای ازسرگرفتن زندگیاشان را نمایش میدهد
خانواده ای از افسران پلیس در واشنگتن، که از یک پدر، دو پسرش و همینطور دامادش تشکیل شده است، با فساد حاکم بر منطقه مقابله می کنند....
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«اريکا» (فاستر) گوينده ي برنامه اي راديويي در نيويورک است. او و نامزدش «ديويد» (اندروز)، زوج خوشبختي هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبي اراذل و اوباش خياباني آن دو را به شدت کتک مي زنند، و «ديويد» مي ميرد و «اريکا» زنده مي ماند. «اريکا» پس از مرخصي از بيمارستان در حالي که از نظر روحي در وضعيت بسيار بدي است، اسلحه اي مي خرد و خلافکاران و جنايتکاران را به سزاي اعمال شان مي رساند...
Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه...