با زیرنویس چسبیده
بازرس بيمه، «بريگز» (آلن)، را شعبده بازي به نام «وولتن» (استيرز) هيپنوتيسم مي کند و به او دستور مي دهد تا از خانه ي ثروتمنداني که خود «بريگز» سيستم حراستي شان را طراحي کرده، سرقت کند.
"ری" تبهکاری خرده پا قصد دارد به همراه شرکای تبهکار خود یک پیتزافروشی افتتاح کرده و از طریق آن به بانک محل دستبرد بزنند.اما از آنجایی که همسر او پیتزا پز خوبی نبوده اما شیرینیهای عالی می پزد آنها اقدام بفروش آنها می کنند.اما وقتی آنها در حفر تونل به موفقیت دست پیدا نمی کنند،شغل شیرینی فروشی آنها پر درآمد می شود و...
با زیرنویس چسبیده
»توماس کراون« (مکويين) ميليونر خود ساخته، تصميم مي گيرد تا به شرکتي که خود عضو آن است، صدمه ي مالي بزند. شرکت بيمه بهترين کارآگاهش، »و يکي آندرسن« (داناوي) را مأمور اين پرونده مي کند...
با زیرنویس چسبیده
«بن سوبول» یک روانپزشک است که مشکلاتی دارد: زمانی که بیمارانش شروع به درد و دل می کنند، پسرش جاسوسی آنها را می کند، پدر و مادرش تصمیم ندارند در مجلس عروسی که در پیش دارد شرکت کنند، و مشکلات بیمارانش او را به چالش نمی کشند. «پاول ویتی» پدرخوانده، که رئیس یک خانواده تبهکاری است، نیز مشکلاتی دارد: حمله های عصبی در جمع ها، قادر نبودن به کشتن افراد، و ... اکنون پاول ویتی برای مشکلاتش به بن مراجعه می کند و ...
شکستن تعصبات سخت است و لورل آیرس به سرعت متوجه میشود که برای اینکه مردم او را جدی بگیرند، باید برای یک مرد سفیدپوست مسنتر کار کند یا یکی باشد...
"سابرینا فیرچالد" دختر کوچکِ "توماس" راننده خانواده "لاربی" تمام زندگی اش را عاشق "دیوید لاربی" بوده است."دیوید" پسری خوشگذران بوده که هیچگاه به او توجهی نداشته است. "سابرینا" به پاریس سفر کرده و وارد دنیای مُد می شود. پس از مدتی او به عنوان دختری زیبا و جذاب باز می گردد و...
"لاری" و "کارول" زوجی عادی هستند که پسرشان را به کالح فرستاده اند.آنها با زوج سالخورده ای آشنا شده اما طی آن هفته زن ناگهان از دنیا می رود."کارول" به "پائول" که به نظر خوشحال می آید مشکوک می شود.او شروع به تحقیق می کند و...
وقتی "جک" و "سالی" اعلام می کنند قصد دارند از هم جدا شوند،این خبر بهترین دوستان آنها "گیب" و "جودی" را غافلگیر می کند.این اتفاق باعث می شود ازدواج آنها به مرور از هم گسیخته شده و هر کدام به شخص دیگری علاقه مند می شوند...
"کلینمن" دفترداری کوچک و بی اهمیت،شبی توسط همسایه هایش که کمک او برای ردیابی قاتلی که مردم را در شهر به قتل می رساند می خواهند از خواب بیدار می شود.اما وقتی او لباسهایش را می پوشد همسایه هایش ناپدید می شوند و...
"آلیس تیت" مادر دو کودک،پس از شانزده سال زندگی مشترک،عاشق "جو"، یک نوازنده ساکسیفون می شود.پس از دچار شدن به کمر درد او به "دکنر ینگ" مراجعه کرده و متوجه می شود که درد او ارتباطی به کمرش نداشته و مربوط به ذهن و قلبش می شود.گیهان جادوئی "دکتر ینگ" به "آلیس" قدرتهای عجیبی می دهد و...