اسپانیا، قرن 17 میلادی. دیگو آلاتریست ( ویگو مورتنسن )، سرباز شجاع و قهرمان، برای پادشاهش مبارزه می کند. بهترین دوست او، بالبوئا در یک دام می افتد، و در حالی که چیزی به پایان عمرش نمانده، پسر بچه اش را به دیگو می سپارد...
در بهار سال 1936 یک کمونیست به نام “دیوید” خانه خود در لیورپول را ترک می کند تا به جنگ علیه فاشیسم در اسپانیا بپویندد.او به یک گروه شبه نظامی متشکل از زنان و مردان از سرتاسر جهان می پیوندد.پس از مجروح شدن به بارسلونا می رود؛جائی که تصمیم می گیرد به یک گروه دیگر بپیوندد…