“داوی استون” یک الکلی با سابقه کیفری و محکوم به مرگ است که فعلاً تحت نظارت پلیس در خانه سالمندان به خدمات اجتماعی محکوم شده است. "داوی" در آنجا با تلاش برای اصلاح و ترک عادات بد خود به دنبال رهایی از حکمش است و..
با زیرنویس چسبیده
«رابی» خواننده و «جولیا» مستخدم، هردو قرار است با دو نفر دیگر ازدواج کنند. اما سرنوشت به آنها کمک می کند یکدیگر را بیابند ….…
با زیرنویس چسبیده
«ارني» (لين) و «لارس» (اوانز)، يک خانه ي قديمي و يک کارخانه ي ريسمان بافي را به ارث مي برند. دو برادر تصميم مي گيرند در خانه ي قديمي زندگي کنند و ناگهان متوجه مي شوند معمار خانه، آرشيتکت سرشناسي بوده و آن دو صاحب ثروت بزرگي شده اند. آنان تصميم مي گيرند خانه را از طريق حراج بفروشند؛ اما پيش از فروش بايد از شر موشي که در ديوارهاي آن زندگي مي کند، خلاص شوند.
زمانیکه یک دختر مدرسه ای 16 ساله پی می برد که یک جادوگر است، خاله هایش او را کمک می کنند که بتواند این قدرتش را کنترل کند و همچنین قدرت های جادویی جدیدی به دست آورد.
" ری بارون" به ظاهر همه چی دارد. یک زن فوق العاده، یک خانواده زیبا، یک کار بزرگ، یک خانه خوب در لانگ آیلند. تنها یک مشکل وجود دارد ، پدر و مادر گزنده او (که در سراسر خیابان زندگی می کنند) و حسادت برادر او که همیشه در راه است.
با زیرنویس چسبیده
هالیوود، سال 1951. «ادوارد د. وود جونیر» (دپ)، کارگردان فیلم های کم هزینه سعی می کند به هر طریقی فیلمی با شرکت دوستش، «دولورس فولر» (پارکر) بسازد. «وود» با «بلالوگوسی» (لندو)، بازیگر قدیمی فیلم های ترسناک که اینک به مرفین معتاد شده، ملاقات می کند و درصدد ساختن فیلمی با شرکت «لوگوسی»، «دولورس فولر» (پارکر) و یک کشتی گیر سوئدی سنگین وزن به نام «تور جانسون» (استیل) برمی آید.
جد کلمبت مردی ساده است که بعد از اینکه به نفت میرسد ، به همراه اقوام خود به بورلی هیلز نقل مکان می کند و...
«وين کامبل» نوجوان (مايرز) و دوستش، «گارت آلگار» (کاروي)، از زيرزمين خانه ي «وين» يک برنامه تلويزيوني کابلي به نام «دنياي وين» پخش مي کنند و در آن افکار شخصي خود را در باب زندگي نوجوانانه يا موسيقي «هوي متال» با مردم در ميان مي گذارند. «بنجامين آليور» (لو)، يک مدير تلويزيوني زرنگ و جاه طلب به طور تصادفي اين برنامه را مي بينيد و جلب آن مي شود...
گودار بولت، یکی از ثروتمندترین مردان آمریکا، بر سر تصاحب منطقه ی وسیعی از شهر، با رقیبش وارد یک شرط بندی می شود؛ اگر او بتواند سی روز مانند فقیرانِ آن منطقه زندگی کند، شرط را می برد و مالک نیمی از لس آنجلس خواهد شد...
" ویل" پسری از محله فقیر نشین "فیلی" است که توسط مادرش برای زندگی به خانه یکی از اقوام ثروتمند خود در "بل ار" فرستاده می شود. خانواده "بنک" یکی از ثروتمند ترین خانواده های منطقه هستند که در خانه مجلل خود زندگی می کنند. ولی ورود "ویل" نظم اشرافی که در این خانه حاکم بود را به هم می زند. او که بچه خیابان و موزیک رپ و رفص و آواز است با دیگر افراد خانه از بچه ها گرفته تا والدین تفاوت زیادی دارد. شیوه حرف زدن او شیوه خیابانی و رنگین پوستیست در جایی که خانواده "بنک" بسیاری از کلمات و رفتار "ویل" را بسیار وقیحانه می نامند. با گذشت زمان این دو نوع طرز فکر و دیدگاه بیش از پیش به هم نزدیک می شوند ولی رفتارهای این جوان پرشور در این خانواده اشرافی همچنان مایه خنده هست.