با زیرنویس چسبیده
اواخر دهه ي 1980. «بابي» (فينيکس) و «جوزف» (والبرگ) دو برادر هستند که راهشان از هم جدا شده است. «جو» در ادامه ي راه پدرش، «برت» (دووال) وارد پليس نيويورک شده است ولي «بابي» اداره ي يک کلوب شبانه در بروکلين را به عهده دارد. مالک کلوب او يک قاچاقچي مواد مخدر (موشونوف) است که با مافياي روسي ارتباطاتي دارد. «جو» و گروه ضربت شبي به کلوب حمله مي کنند و خيلي زود «جو» کشته مي شود...
در راه آهن منطقه کوئینز،پیمانکاران واگنهای متروی شهری را تعمیر و بازسازی می کنند.این قراردادها بسیار پرسود هستند به همین دلیل اختلاص و فساد امری عادیست.وقتی "لئو هندلر" از زندان آزاد می شود،متوجه ازدواج عمه خود با "فرانک الچین"،یکی از بزرگترین پیمانکاران منطقه می شود و...
«بت کاپادورا» (فایفر) عکاسی است که با «پت» (ویلیامز)، صاحب یک رستوران ازدواج کرده و این دو با سه فرزندشان زندگی خوب و راحتی را می گذارنند. تا این که در سفری به شیکاگو بچه ی سه ساله شان گم می شود و «بت» دچار افسردگی می شود. نه سال بعد که خانواده به شیکاگو نقل مکان کرده، سر و شکل پسر یکی از همسایه ها به نظر «بت» بسیار آشنا می آید...
سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.
چارلی و پسر عموی مزاحمش پائولی تصمیم می گیرند مبلغ 150.000 دلار را بدزدند که بعداً سر جایش قرار دهند. اما پس از دزدی دردسر بزرگی برایشان درست می شود و با یک باند مافیایی در می افتند و...
سم نویسنده ای آمریکایی شاهد به قتل رسیدن همسر مالک یک گالری هنری توسط مردی شرور در یک بارانی و دستکشهای سیاه می شود.زن نجات پیدا می کند و به گفه پلیس این اولین قربانی یک قاتل سریالی است که نجات یافته.اما وقتی آنها موفقیتی در پرونده به دست نمی آورند او تصمیم می گیرد خود دست به تحقیق بزند و...