دانلود فیلمهای سلوا رسالینگام(Selva Rasalingam)

یک سرباز که با تازگی از جنگ در افغانستان برگشته است یک توطئه مربوط به سرویس های اطلاعاتی و یک باند فروش مواد مخدر کشف میکند...

محوریت داستان حول یه خانواده ی جنایتکاره اشرافیه که در ایتالیا زندگی میکنن و در سال 1492 هستش...

    بررسی زندگی خانواده صدام حسین از دید مردی که مجبور بوده به عنوان بدل نقش پسر دیوانه صدام را بازی کند…...

داستان یک پسر بچه فقیر در ایران قرن ششم است که به سبب نشان دادن دلاوری های بسیار در جنگ، توسط پادشاه ایران بعنوان ولیعهد انتخاب می شود. پس از مدتی شاهزاده «دستان» با همکاری شاهزاده خانم «تهمینه» اقدام به پس گرفتن شن های زمان، که هدیه ای از جانب خدایان بوده و قابلیت کنترل زمان را دارد، از دست نجیب زاده خائنی بنام «نظام» می نماید. نظام برادر پادشاه است و تصمیم دارد توسط شن‌های زمان...

جان لوتر یک کاراگاه و بازرس ارشد است که در فصل اول در واحد جرایم جدی و در فصل دوم در واحد جرایم جدی و زنجیره ای فعالیت میکند. لوتر هم یک افسر پلیس خاص و هم یک نابغه است او وسواسی و قدرتمند است و گاهی به خاطر از دست دادن کنترل خشونت خود خطرناک میشود لوتر هزینه سنگینی را به خاطر خاص بودنش پرداخته است. او قادر نیست از جنایاتی که بهش نزدیک میشود جداکند. برای لوتر همیشه کارش در اولویت قرار دارد خاص بودنش هم برایش موهبتی است و هم یک نفرین هم برای خود و هم برای کسانی که به او نزدیک اند......

اين سريال به بررسي زندگي يك گروه ويژه مي پردازد كه با عوامل ماور الطبيعه و مهاجمان نا شناخته به مبارزه مي پردازند تا انسان هاي معمولي از گزند تجاوز هاي آنان در امان بمانند.

دکتر هو (Doctor Who) سریال علمی تخیلی پر بیننده ساخت شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی است. داستان سریال در مورد مسافری مرموز با ماشین زمان مخصوص خود به نام دکتر (The Doctor) است. «دکتر» از نژاد Time Lord یا ارباب زمان است، موجوداتی تخیلی مانند انسان اما ساکن کره‌ای دیگر به نام گالیفری هستند. اربابان زمان موجوداتی بودند که متخصص سفرهای زمانی شدند. در سریال با شخصیت‌های متفاوتی از این موجودات آشنا می‌شویم.

گروهی متشکل از کلاهبردارن حرفه ای اهل لندن،دست به کارهای شجاعانه و بسیار پیچیده می زنند...

فیلم داستان زندگی حضرت یوسف که توسط برادرانش به بردگی فروخته شد را روایت می کند.برادرانش به توانایی تعبیر خوابش و علاقه پدرشان به او حسادت می کردند...

چارلز دریفوس با ژاک گمبرلی روبرو می شود ، که او را به طرز دردناکی به یاد بازرس کلوزو می اندازد ، مردی که او را دیوانه کرد...