با زیرنویس چسبیده
در طول جنگ جهانی دوم، یک پسر 8 ساله حاضر است هر کاری انجام دهد تا بتواند به جنگ خاتمه دهد و پدرش را به خانه برگردد. این فیلم داستان عشق وصف ناپذیر یک پدر و پسر به یکدیگر است...
با زیرنویس چسبیده
«برنان هاف» مرد سی و نه ساله ای است که کار مشخصی ندارد و با مادرش، «نانسی» زندگی می کند. «دیل دابک» نیز مرد چهل ساله ای بیکار است و با پدرش، «رابرت» زندگی می کند. زمانی که رابرت و نانسی ازدواج می کنند، برنان و دیل به ناچار هم خانه می شوند و از همان ابتدا اختلاف میان آن دو آغاز می شود...
«سدي جونز» (مور) و «بن مورفي» (کراسينسکي) دل باخته ي يک ديگر هستند. در حالي که «بن» پيشنهاد مي دهد عروسي شان در جزاير کاراييب باشد، «سدي» آرزو دارد که در کليساي خانوادگي سنت اوگستين ازدواج کند. آن دو براي آمادگي شرکت در مراسم به سراغ کشيشکي به نام «فرانک» (ويليامز) مي روند...
داستان زندگی یک پسر سیاه پوست ۱۳ ساله آمریکایی است که در محله بروکلین نیویورک زندگی میکند. داستان این سریال بر اساس زندگی واقعی "کریس راک" کمدین معروف آمریکایی نوشته شده است. "کریس" نوجوانی است با کلکسیونی از آرزوها و رویاها که بایستی از بردار کوچکتر خود مراقبت کند چرا که پدر و مادر او در بخش اورژانس کار میکنند.او می کوشد تا با وجود همه مشکلات دنیای خود را بسازد. در کنار او دوستان دیگری هم هستند که گاه در پیشبرد رویاهای دیوانه وار "کریس" به او کمک می کنند و گاه مزاحم پیشرفتش می شوند. داستان سریال خطی و ساده همراه با طنز ویژه سیاهان است. این سریال محصول سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ است و توانست با امتیاز ۸٫۱ به کار خود پایان دهد.
داستان سریال درباره زندگی کاری و خانوادگی دو پزشک جراح پلاستیک مشهور در میامی می باشد. این دو پزشک بعضا از لحاظ شخصیتی کاملا متفاوت هستند. دکتر ""شان مکنامارا" دکتری ماهر و متخصص است که مرد خانواده است، کم حرف و تو دار و صادق است و به اصول پزشکی وفا دار است. در مقابل دکتر " کریسشن تروی" زرنگ و پول پرست است، با زنان بسیاری ارتباط دارد و چندان به اصول پزشکی و حرفه ای پای بند نیست، او حتی حاضر است به همکار خود دروغ بگوید و چهره مجرمی تحت تعقیب را در مقابل در یافت مبلغی هنگفت عوض نماید ، او با زنانی که خود و همکارش چهره یا بدن آنها را زیبا یا اصلاح کرده ، هم بستر می شود و برای خلق دوباره چنین زنان زیبایی بر خود درود می فرستتد...
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه...