یک ماهیگیر یونانی، شاهزاده ای آتلانتیسی را به زادگاهش باز می گرداند. پادشاه تحت کنترل جادوگری شرور است که می خواهد از قدرت آتلانتیس برای تصاحب دنیا استفاده کند...
پس از اینکه کارفرمایش توسط دامداران رقیب کشته می شود،یک گاوچران جوان قسم می خورد انتقام مرگ او را بگیرد...
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
یک عنکبوت از آزمایشگاهی فرار میکند و پس از چند روز به طرز عجیبی رشد می کند و حال باعث تهدید ساکنان میشود …
یک بیوه زن از طبقه بالای اجتماعی عاشق یک کشاورز خیلی جوانتر از خودش می شود. از از همه طرف از جمله فرزندانش سرزنش می شود که نباید با آن مرد ازدواج کند...
چندین تن از مردان برای گرفتن موجودی به تالاب سیاه میروند که ان را به جاذبه گردشگری تبدیل کنند اما چیزی که با ان رو به رو میشوند فراتر از تصور است .
یک هیولای ماقبل تاریخی در اعماق جنگل های آمازون پیدا می شود. گروهی از دانشمندان، برای انجام تحقیقاتشان بر روی این جانور، سعی در گرفتن او دارند...
با زیرنویس چسبیده
مكزيك، سال 1909. مبارزه ى دهقانان عليه زمينداران به رهبرى «اميليانو زاپاتا» ( براندو ) آغاز مىشود و آنان «رئيس جمهور دياس» را سرنگون میكنند و «مادرو» ( گوردون ) رئيس جمهور جديد ميشود. اما به رغم مقاصد خيرخواهانه ى « مادرو »، شرايط براى دهقانان روستايى هيچ تغييرى نمیكند...
در آغاز فیلم گروهی از شکارچیان غیرقانونی حیوانات به گروهی از گوریل ها حمله می کنند. محافظین حیوانات نیز با شکارچیان درگیر می شوند و سرانجام یک گوریل و مادر یک دختر کوچک کشته می شوند. در این میان یک بچه گوریل به رهبر شکارچیان حمله کرده و انگشت شست و سبابه او را قطع می کند. چند سال می گذرد و دختر بچه بزرگ شده و بچه گوریل نیز تبدیل به یک گوریل بسیار عظیم الجثه شده است. این دو دوستان صمیمی هستند و دختر او را جویانگ صدا می زند. پس از مدتی دوباره سر وکله شکارچیان پیدا می شود بنابراین نماینده سازمان حمایت از حیوانات دختر را راضی می کند تا گوریل را به لس آنجلس منتقل کنند و...
در قرن پانزدهم فرانسه پس از نزدیک به صد سال جنگ با انگلستان شکست خورده و به یک ویرانه تبدیل می شود. "ژاندارک" دختر چهارده ساله کشاورز ادعا می کند زمزمه هایی از بهشت شنیده مبنی بر اینکه او هدایت ارتش خدا را بر عهده بگیرد و "چارلز هفتم" را به عنوان پادشاه فرانسه برگزیند...