داستان در مورد روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. ماجرای شاد بودنها و غمگین شدنها، نیازها و تلاشها، موفق شدنها و گاهی هم شکست خوردنها. مادر ۳۲ ساله است و دختری ۱۶ ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند....
مالکوم در میانه درباره ی پسری به اسم مالکوم ـه که در خانواده ی عجیب 6 نفره زندگی میکنه.مالکوم هوش و حافظه ی خیلی قوی داره و همین موضوع باعث شده که کمی با خانواده ی خودش در تضاد باشه و ماجراهای جالبی به وجود بیاره.دیگر اعضای خانواده عباردتند از :لوییس، مادر پرجذبه خانواده . هل ، پدری که بیشتر مثل دوست بچه هاش میمونه.فرانسیس ، بزرگترین پسر خانواده که بشدت خرابکاره.ریس ، که ورژن جوونتره فرانسیسه. و در نهایت دویی، کوچکترین برادر مالکوم که هنوز استعداد واقعیش رو بروز نداده!
شش دانشجوی کالج در یک سفر جاده ای مسیر اشتباهی را انتخاب می کنند و در نهایت در یک شهر روستایی متروکه عجیب و غریب که محل سکونت فرقه قاتل از کودکان است گرفتار می شوند....
چارلی و ایچی از بهشت به زمین برگشته تا شیپور مرگ را پیدا کنند اما در میانه راه به پسری به نام دیوید بر می خورند که از خانه فرار کرده است ...
روزی شاهزاده جوان با دوستانش برای شکار به دریاچه میرود قوی زیبا و عجیبی را میبیند و با تعقیب ان متوجه میشود ان قو دختر زیبا و جوانی بنام ادت هست که با طلسم جادوگری در هر طلوع تا غروب افتاب به شکل قو در می اید...
با زیرنویس چسبیده
بعد از ویرانی محل سکونتشان بدلیل رشد و گسترش Tokyo ( توکیو )، گروهی ازtanuki ها (نوعی راکن) تلاش میکنند که از خانه های خود محافظت کنند. آنها تصمیم میگیرند که ... .
متیو که جنگل نشین است و بر روی یک شاخه درخت زندگی می کند، بخاطر بچه خواهرش مجبور می شود پا روی قوانین خود بگذارد و با او به شهر برود...
«چاکی» با روح قاتل سریالی بازگشته و قصد دارد در جسم یک پسربچه نفوذ کند و تمام کسانی را که سر راهش قرار می گیرند را تکه تکه می کند.
با زیرنویس چسبیده
«کالن کريسپ» (تايسن)، فروشنده ي مواد مخدر لس آنجلسي که ادعا مي کند همسرش همراه پسرشان و سه ميليون دلار پول گريخته، در زندان باخبر مي شود که همسرش در آستوريا ديده شده است. در همين حال، «کارآگاه جان کيمبل» (شوارتسنگر) را همراه با «فيبي اوهارا» (ريد)، که قبلا معلم بوده، به آستوريا مي فرستند تا مخفيانه در کودکستاني که بچه ي «کالن» در آن جاست، مشغول به کار شوند تا شايد از اين طريق به نشاني همسر او دست يابند.