استان سریال درباره ی فوتبال مجازی است که چند دوست و رفیق دیرینه هر سال برای بدست آوردن جام با هم به جدال و مسابقه می پردازند...
سریال Glee درباره ی یک باشگاه رقص دبیرستانی و در واقع یک کپی تلوزیونی و البته احتمالا موفق تر، از مجموعه فیلمهای High School Musical یا Bring It On است.شبکه ی تلوزیونی FOX از بهار گذشته به تبلیغ و معرفی این سریال پرداخته و کلیپها و تصاویر زیادی نیز پیش از شروع پخش آن، در اینترنت و تلوزیون منتشر شده بود. در این سریال همچنین از ستاره ی های موسیقی و رقص وآهنگهای معروف ومحبوب زیادی استفاده شده و بخاطر ویژگی های خاص و جذابش مورد تحسین منتقدان قرار گرقته.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک مرکز خرید توسط گروهی از سارقان تصرف می شود و تنها نگهبان این مرکز که «پاول بلارت» ( کوین جیمز ) نام دارد و بشدت ماموری وظیفه شناس است، باید با این گروه مقابله کند...
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...
پس از اینکه یک بازیگر جوان ناخودآگاه کیک های ماری جوانای هم اتاقی اش را می خورد، روز او به مجموعه ای از ماجراهای ناگوار تبدیل می شود...
ادوارد ، پیتر ، لوسی و سوزان چهار نوجوان هستند که پدر و مادرشان را از دست داده اند. یکی از آنها توسط نگهبان موزه لوور بزرگ شده است، یکی از آنها یک مهاجر مکزیکی است، سومی از هجوم مارها به یک هواپیما نجات پیدا کرده و چهارمی یک فرد معمولی اما از شاگردان مدرسه جهش یافتگان (مردان ایکس) می باشد. این چهار نفر ابتدا از یک کاخانه شکلات سازی بازدید می کنند و در آنجا یک جارختی جادویی پیدا کرده و از طریق آن وارد سرزمین جنارنیا می شوند. در این سرزمین جادویی آنها با یک دزد دریائی آشنا شده و سپس با دانش آموزان یک مدرسه آموزش جادوو آشنا می شوند. آنها با کمک این دزد دریائی و دانش آموزان مدرسه و یک شیر باهوش بایستی با فاحشه سفید شیطانی سرزمین جنارنیا مقابله کنند.
با زیرنویس چسبیده
در فوريه ي سال 1945 يکي از وحشتناک ترين نبردهاي جنگ جهاني دوم، در اقيانوس آرام و در جزيره ي کوچک ايووجيما رخ داد. در همان اوايل نبرد، پرچم امريکا در بالاي تپه ي سوريباچي برافراشته شد و عکسي از اين برافراشتن پرچم گرفته شد که به يکي از شمايل هاي تاريخ امريکا تبديل شد.
یک مرد جوان نابینا (پاین) فکر می کند که با یک زن هندی (جی) می تواند عشق را پیدا می کند، اگرچه رابطه آنها مملو از تفاوت های فرهنگی است...
عده ای از انسانها که تواناییهای ویژه ای دارند به دور هم دیگر جمع میشوند و گروهی را برای مبارزه و جلوگیری از سوء استفاده از این تواناییها تشکیل میدهند، تا آنکه نقاشی به نام آیزاک مندز با استفاده از توانایی ویژه خود آینده را که نابودی دنیا باشد ترسیم میکند و این گروه نیز با عظم راسختری به فعالیتهای خودش ادامه میدهد تا جلوی این نابودی را بگیرد.
داستان این سریال در سال ۲۰۳۰ شروع میشود که شخصیت اصلی داستان تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شد که داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند.هر قسمت این سریال در واقع یه خاطره ای هست که تد موزبی براي پسر و دخترش تعریف می کنه...