با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد سه مامور پلیس متفاوت در بروکلین است که بعد از پیمودن مسیر های مختلفی که در پی گرفته اند، گذر همگی شان به یک منطقه خطرناک در شهر می افتد...
با زیرنویس چسبیده
دو دوست دوران کودکی به عنوان مسیر زندگی خود وارد دنیای جرم و جنایت می شوند اما در نهایت این راه تاثیرات زیادی بر روی زندگی شخصی و رابطه دوستانه آنها می گذارد...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم که تعداد زیادی بازیگر مشهور در آن ایفای نقش میکنند، چندین داستان عشقی متفاوت را در یکی از محبوب ترین شهر های جهان، یعنی نیو یورک روایت می کند...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم داستان دو برادر است که در اوج مشکلات مالی و زناشویی تصمیم گرفتهاند با سرقت از جواهرفروشی پدرومادرشان به نانونوایی برسند و با فرض اینکه شرکت بیمه ضرر والدین را جبران خواهد کرد، سعی دارند بر زشتی عمل خود سرپوش بگذارند...
«ميکي»، محبوب ترين همبرگر فروشي امريکاست و «بيگ وان» پرفروش ترين نوع همبرگري است که اين فروشگاه هاي زنجيره اي را در رأس جدول موفق ترين فروشگاه هاي غذاهاي حاضري در امريکا قرار داده است. اما يک روز مديران شرکت عظيم «ميکي» باخبر مي شوند که تکه گوشت هاي يخ زده اي که به شدت هم خريدار داشته اند فاسد و آلوده شده اند؛ از اين رو مدير بازاريابي شان، «دن هندرسن» (کينير) را به مأموريت ويژه اي مي فرستند تا کيفيت گوشت ها را کنترل کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یوری اورلوو (نیکلاس کیج) یک دلال اسلحه است. او کارش را با فروختن اسلحه به اوباش خیابانی شروع می کند و بعد از گذشت ۱۰ سال، با یک فرمانده ارتشی افریقایی قرارداد فروش سلاح می بندد. از طرفی یک مامور پلیس بین الملل نیز او را تعقیب می کند و در این بین او میان وسوسههای نفسانی برای ادامه به این تجارت و عذاب وجدان بخاطر این تجارت کثیف، می ماند.
چند ساعت بیشتر به تحویل سال نو نمانده است. بارش برف سبب می شود تا آرامش کلانتری حومه شهر دیترویت به هم بریزد. همان شب ماریون بیشاپ، رهبر یک گروه تبهکار دستگیر شده و باید به زندان منتقل شود. اما اتومبیل حامل زندانی در بوران گیر می کند و مامورین اجباراً به کلانتری پناه می برند. اما گروهی ناشناس به کلانتری حمله می کنند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک کارآگاه FBI به کانادا می رود تا در دستگیری قاتل سریالی که هویت هر قربانی جدیدش را می دزدد، به پلیس کانادا کمک کند.
با زیرنویس چسبیده
نه سال پيش، بين «جسي» و «سلين» يک رابطه عاطفي شکل گرفت و پس از آن قرار گذاشتند که شش ماه بعد يکديگر را ملاقات کنند، ملاقاتي که البته هرگز اتفاق نيفتاد. اکنون جسي به خاطر کتاب جديدش در اروپا به سر مي برد، کتابي که در آن خاطراتش با سلين را بازگو کرده است و هنگامي که در يک کتاب فروشي کوچک در شهر پاريس حضور دارد بار ديگر با سلين رو به رو مي شود و براي هر دو آنها احساسات گذشته دوباره تداعي مي شود. البته جسي يک ساعت بيشتر فرصت ندارد چراکه بايد به فرودگاه برود ولي از تمام اين فرصت براي بودن در کنار سلين و صحبت کردن با او استفاده مي کند...