هنگامی که یک سیاره ی مرموز از کنار خورشید عبور می کند ، فجایع جهانی شروع به اتفاق افتادن می کنند. حال یک دانشمند چموش کلید و تنها شانس نجات جان بشریت در زنده ماندن است و...
داستان در مورد 97 سال جنگ هسته ای بین انسان ها است که تمدن بر روی زمین از بین میرود. بازماندگان این جنگ در یک سفینه فضایی زندگی می کنند. روسای آنجا پس از مدتی تصمیم میگیرند 100 نفر از جوانان سفینه را به زمین بفرستند تا اطلاعات بیشتری راجع به شرایط کنونی زمین بدست آورند...
با زیرنویس چسبیده
داستان درباره ی یه پسر 18 ساله ی مدرسه ای و دوستش که شروع به وارد کردن ماریجوآنا از مرز کانادا میکنند و زندگیشان را تغییر دادند…
الیزابت تاچر یک معلم جوان است، از خانواده ای متمول که اهل شرق آمریکاست و اینک به شهری کوچک در غرب آمریکا کوچ کرده که دارای معدن زغال سنگ میباشد. این سریال شرح ماجرای مردم این شهر کوچک و مشکلات آنان با معدن ذغال سنگ و در عین حال چگونگی ارتباط این معلم جوان با اهالی شهر میباشد. دختری که از خانواده ای متمول آمده و حالا باید خود را با شرایط این شهر کوچک وفق بدهد. این سریال با الهام از کتابی به همین نام به قلم نویسنده کانادایی Janette Oke ساخته شده است.
داستان این سریال در دوران قدیمی انگلستان اتفاق می افتد، جایی که د..خ..ت..ر جوان انگلیسی آلیس با بازی Sophie Lowe درمورد دنیای متفاوت صحبت می کند، جای در آن سوی کلاه خرگوشی، که پر از عجایبی هم چون گربه ی نامرئی، هزارپای قلیان به دست است و او درمورد هزاران ماجرایی که در این سرزمین داشته صحبت می کند.پزشکان که متوجه حرف های غیر معمول آلیس می شوند در ابتدا فرض می کنند که او دیوانه شده و برای درمانش از داروهایی استفاده می کنند که باعث می شود همه چیز را فراموش کند. آلیس هم با روی باز از این درمان استقبال می کند تا بتواند خاطرات گذشته به خصوص یاد و خاطره ی عشق گم شده اش Cyrus (با بازی Peter Gadiot) را به دست فراموشی بسپارد و...
داستان سریال در مورد چند جوان می باشد که نشان دهنده مرحله بعدی در تکامل انسان می باشند و دارای قدرت های ویژه ای هستند و توانایی اتصال و برقراری ارتباط با یکدیگر از طریق تلپاتیک را دارند و برای شکستن نیرو های شر با هم همکاری می کنند و...
در حالیکه زنی جوان فیلمی به یادبود پدر مرحومش آماده می کند، کار او زندگی اش را تحت تاثیر قرار می دهد و...
داستان در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد. زمانی که موجوداتی از سیارهای دیگر به نام وتانها بعد از نابودی محل زندگیشان برای زندگی به زمین می آیند. بین آنها و زمینیها جنگی در میگیرد که طی آن زمین دگرگون شده و به سیارهای جدید مبدل میشود. سیارهای پر از خطر برای تمام ساکنین آن. در این بین عدهای متشکل از زمینیها و بیگانگان متحد شده و شهری میسازند به نام دیفاینس.
کاراگاه مخفی، گریس، با نفوذ به یکی از بزرگترین گروه خلافکاران شهر بدنبال کسب اطلاعات درباره رئیس این گروه به نام جیمی بود که در این میان پسرش بدست افراد ناشناسی ترور میشود. گریس که خود را مقصر این اتفاق میداند حاضر است دست به هر کاری بزند تا قاتل فرزند خود را پیدا کند. اما از طرفی وضعیت روحی و روانی او در حد مطلوبی نیست و پلیس وی را بطور موقت از فعالیت کنار میگذارد اما گریس دست بردار نیست و سرخود بار دیگر وارد گروه خلافکاران میشود ولی اینبار مشکلات جدیتری در انتظار اوست...