داستان سریال زندگی نامه و شرح وقایع فردی به نام ناکی تامپسون ، به طور حتمی او فرمانروا و بزرگترین گنگستر های آتلانتیک سیتی است که میانه روی شیوه ی اوست …
"وینسنت لامارسا"، که پدرش در دهه 1950 به جرم ربودن یک کودک اعدام شده، بزرگ شده و به عنوان افسر پلیس مشغول بکار می شود اما مدت کمی بعد متوجه می شود پسرش یک قاتل است...
کارآگاه «میچ پرستون» (رابرت دنیرو)، پلیسی است که به هیچ چیز جز شغلش اهمیت نمی دهد. بعد از رخ دادن اتفاقاتی غیر منتظره، او مجبور میشود به همراه یک افسر پلیس که کوچکترین شباهتی به او ندارد، در یک برنامه تلوزیونی پلیسی بازی کند.
هنگامی که دشمنان ''بوریس''، ''ناتاشا'' و رهبر ''بی باک'' به دنیای واقعی با یک طرح نابکارانه فرار کردند، ''راکی'' و ''بول وینکل'' همین کار را انجام داده و با یک مامور جوان اف بی آی همراه می شوند تا آن سه را متوقف کنند.
یک مرد کور طی فرآیند پیوندی که انجام می شود مجددا بینایی خود را به دست می آورد و می خواهد خودش را با نامزد و زندگی اش به شکل جدیدی وقف دهد ...
با زیرنویس چسبیده
نقاشي به نام «فين» (هوک) رابطه ي نزديکي با «استلا» (پالترو) دارد. تا اين که «استلا» ناپديد مي شود و «فين» دل شکسته، از فرط افسردگي هفت سال از نقاشي کردن دست مي کشد. پس از مدتي «فين» به نيويورک مي رود و تصميم مي گيرد ظرف ده هفته تابلوهايي را براي نمايشگاهي خلق کند. در همين حال دوباره «استلا» را مي بيند که اکنون با مردي ثروتمندي به نام «والتر» (آزاريا) زندگي مي کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
بدنبال رسوایی اخلاقی رئیس جمهور آمریکا، آقای «کنراد برین» ( رابرت دنیرو) ماموریت پیدا می کند تا این مسئله را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماست مالی کند و برای این کار به تهیه کننده فیلم های سینمایی «استنلی موتس» (داسین هافمن ) مراجعه می کند...