این برنامه سامانتا فینک را دنبال میکند که پس از یک شکست عمومی شرمآور و تماشایی، مجبور میشود با مادر خود به خانه برگردد تا هوشیار شده و از زندان رفتن رهایی یابد.
داستان سریال از آنجایی شروع میشود که کاپیتان جین لوک پیکارد در دوران بازنشستگیاش زندگی میکند ، اما به نظر میآید یک جوان که قدرتهای خاصی دارد برای کهکشان ایجاد خطر میکند ، اکنون پیکار باید وارد عرصه شود و…
با زیرنویس چسبیده
جفرسون یک آدم بیکار و تنبل است که زندگی خسته کننده ای دارد، زمانی که او به طور اتفاقی کورتیس را ملاقات می کند زندگی اش دچار تغییرات بزرگی می شود و...
«سوپرگرل» داستان "کارا" دخترعموی سوپرمن است که در سیاره کریپتون به دنیا آمده و پس از نابودی کریپتون، در سن 12 سالگی به سیاره زمین می آید و به خانواده فوسترن سپرده میشود. به "کارا" گفته شده که مراقب استفاده از قدرتهای خارق العاده خود باشد تا مورد توجه دیگران قرار نگیرد، اما او برای نجات جان دیگران مجبور می شود از قدرت هایش استفاده کند. در نهایت پس از معرفی او به مردم دنیا دشمن هایش یکی پس از دیگری پیدا می شوند...
داستان سریال در مورد کاراگاه پلیسی است که از مشهور بودن فراری است و بر روی پرونده های جدید و دلهره آور کار می کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
سرگذشت زندگي جيمز براون، نوازنده اي كه از فقر برخاست و هم اكنون يكي از تاثير گذار ترين هاي تاريخ مي باشد.
Harry Bosch مامور پلیس لس آنجلس که برای دومین بار متهمی را به اشتباه به قتل میرساند، منتظر رای دادگاه می باشد که ممکن است او را از کارش تعلیق کند. او همچنین در این بین پرونده قاتل سریالی را دنبال میکند که این قاتل بچه های کوچک را هدف قرار میدهد و معلوم نیست تا کنون چند بچه سر به نیست شده اند و تنها استخوان هایی از آن ها باقی مانده است...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ویلیام بورگنز یک نویسنده ی تحسین شده است که از سه سال پیش که همسرش اریکا او را به خاطر یک مرد دیگر ترک کرده یک کلمه هم ننوشته است. در بین جاسوسی کارهای همسرش او درگیر مسائل نوجوانانه ی دخترش سامانتا و پسرش راستی است...
یه پلیس سابق شیکاگو به یه شهر کوچک در فلوریدا نقل مکان میکنه و به ناحیه پلیس اونجا می پیونده ولی این شهر کوچیک هم خالی از جنایت نیست...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...