"کیت" به سختی در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند اما به دلیل نداشتن "ثبات"، مجرد بودن و نداشتن رابطه قوی با شرکت از گرفتن ترفیع باز می ماند. او داستانی ساختگی برای رئیس خود تعریف کرده و خود را نامزد مردی که به تازگی آشنا شده معرفی می کند و...
شکستن تعصبات سخت است و لورل آیرس به سرعت متوجه میشود که برای اینکه مردم او را جدی بگیرند، باید برای یک مرد سفیدپوست مسنتر کار کند یا یکی باشد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«لورنزو» (پاتریک)، «مايکل» (پیت)، «جان» (الدارد) و «تامي»، چهار دوست نوجوان ساکن محله ي «هلز کيچن» نيويورک که به طور اتفاقي باعث آسیب دیدن یک پیرمرد شده اند، به دارالتأديب فرستاده مي شوند. نگهبانان دارالتأديب، از جمله «شان نوکز» (بيکن) آنان را مورد ضرب و شتم و آزار و اذيت قرار مي دهند. ۱۳ سال بعد آن ها فرصتی پیدا می کنند تا از این نگهبانان انتقام بگیرند...
با زیرنویس چسبیده
رستورانی در حال ورشکستگی که توسط دو برادر اداره می شود بر روی یک شب بخصوص قمار می کنند تا حرفه و شغلشان را نجات دهند...
"لنی" و "آماندا" پسرخوانده ای به نام "مکس" دارند که مشخص می شود یک نابغه است."لنی" بسیار علاقه مند است پدر و مادر واقعی او را پیدا کند چون فکر می کند آنها هم باید نابغه باشند و...
«ديويد شاين» (کيوساک) مي خواهد نمايش نامه اي را روي صحنه ببرد، ولي سرمايه ي لازم را ندارد و مجبور است به سردسته ي يک باند تبهکار متوسل شود که مي خواهد محبوبه ي سبک مغزش، «آليونيل» (تيلي) را روي صحنه ببيند. «چيچ» (پالمينتري)، محافظ «آليو» هم بايد در تمام مدت تمرين هم راه «ديويد» باشد و «ديويد» آرام آرام پيشنهادهاي سازنده اي درباره ي نمايش نامه از «چيچ» دريافت مي کند...
“دیوید گرین” به مدرسه ای مشهور در دهه 50 دعوت می شود تا به تیم فوتبال مدرسه کمک کند تیم رقیب را شکست دهد.او که در واقع یکی از آنها نیست در پیدا کردن دوست بسیار موفق عمل می کند.او یک یهودی است و این راز را از ترس طرد شدن از دوستانش مخفی کرده اما…
"کلینمن" دفترداری کوچک و بی اهمیت،شبی توسط همسایه هایش که کمک او برای ردیابی قاتلی که مردم را در شهر به قتل می رساند می خواهند از خواب بیدار می شود.اما وقتی او لباسهایش را می پوشد همسایه هایش ناپدید می شوند و...
يک پسر جوان (پيت) در حالي که از يک کيوسک تلفن خبر آزار ديدن دختري را از اوباش به پليس مي دهد، متوجه يک جفت کفش جير مي شود که بر روي سقف کيوسک مي افتد. به کمک کفش ها و موسيقي «ريکي نلسن»، او خود را يک خواننده ي محبوب موسيقي پاپ تصور مي کند و اسم «جاني سوييد» را انتخاب مي کند...