داستان یک هتل خانوادگی در شهری ساحلی واقع در کانتالوای اسپانیا در سال 1905 که صحنه ای از عشق، باج خواهی، حسادت، جنایت، کمدی و توطئه هاست که شامل صاحبان هتل، مهمانان، کارآگاهان و ... می شود.
مانو که تازه ده ساله شده، برای اولین بار به مرسیا سفر میکند تا مدتی را با خانواده پدرش بگذراند. او در میان باغهای میوه، دریا، طبیعت و یک خانواده شاد و گرم، اولین عشق خود را پیدا میکند و اولین نشانههای ورود به زندگی بزرگسالی را تجربه میکند.