با زیرنویس چسبیده
یک زن و شوهر آمریکایی به فستیوال سن سباستین میروند و درگیر جادوی این رویداد، زیبایی و دلربایی شهر و تخیل به کار رفته در فیلمها میشوند...
با زیرنویس چسبیده
در دههی پنجاه میلادی و در جزیرهای مخروطی شکل بینندهی داستان صاحب یک چرخ و فلک و همسر رنج دیدهاش خواهیم بود.
داستان سریال که در دهه پرتلاطم شصت میلادی (که ایالات متحده با چالش های بزرگی همچون به قدرت رسیدن و ترور جان اف کندی، گسترش اعتراضات به جنگ ویتنام ، گسترش اقدامات جنبش حقوق مدنی و...) روایت می شود خانوادهی سنتی و محافظه کار طبقه متوسط ساکن در حومه شهرنیویورک را به تصویر می کشد که با ورود مهمانی (مایلی سایرس) به منزلشان با بحران و مشکلات جدی روبه رو می شوند و باورهایشان توسط این تازه وارد مهمان به چالش کشیده می شود...
بیش از پنجاه نفر از کمدین های مشهور آمریکا و کانادا ( فیلمساز، نویسنده، بازیگر و کمدین ها) تجارب حرفه ای خود را در رابطه با این موضوع بیان می کنند: آیا تا بحال مجبور شده اید که برای خنده دار بودن به بدبختی بیفتید؟
افی ، دینا و لورل سه دختر جوان سیاهپوست هستند که در محله ای فقیر نشین در شیکاگو زندگی می کنند . آنها یک گروه سه نفره موسیقی تشکیل داده اند که افی خواننده اصلی آن و برادر افی آهنگساز و ترانه سرای گروه است . در ادامه آنها تصمیم می گیرند در یک برنامه استعداد یابی در نیویورک شرکت کنند و در آنجا مورد توجه یک تهیه کننده موسیقی به اسم کرتیس تیلور قرار می گیرند . کرتیس هر طور شده دخترها را راضی می کند یک گروه مشتقل تشکیل دهند و همچنین سبک موسیقی خود را به پاپ تغییر دهند ...
مردی به طور تصادفی با ماشین خود به یک فرد بی خانمان برخورد می کند و به نظر می رسد که نمی تواند تا آخر شب از شر او خلاص شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دو سارق بانک، «جو» (ويليس) و «تري (تورنتن)، به طور اتفاقي با زن سرخورده ي خانه دار، «کيت ويلر» (بلانشت) برخورد مي کنند و هر دو به او دل مي بازند...
اون (لری دیوید) همه چی داره:یه زن دوست داشتنی،دوستای خوب،موفقیت کامل، خونه عالی...چه چیزی میتونه توی زندگی لری اشتباه پیش بره ؟...
داستان در مورد یک پسر دانشجو است که از منطقه روستایی به نیویورک آمده برای تحصیل. اما او برای پرداخت هزینه های تحصیلی اش باید سخت درس بخواند و در کنارش کار هم بکند. همین مسئله باعث می شود هم اتاقی هایش او را یک بازنده خطاب کنند و از خوابگاه او را بیرون کنند. حال او مجبور است در یک اتاق واقع در بیمارستان حیوانات شب را صبح کند. در آنجا او با دختری زیبا بنام دورا آشنا می شود که...