شوی الن دیجنرس که معمولا با نام ساده الن شناخته میشود یک تاک شوی آمریکایی است که مجری آن کمدین و بازیگر آمریکایی الن دیجنرس است و شامل مجموعه ای از مصاحبه با افراد معروف مانند بازیگران هالیوود، خواننده ها، سیاستمداران و ورزشکاران حرفه ای می باشد. این شو در 8 سپتامبر 2003 آغاز به کار کرد و از هنگام اجرای آن تاکنون برنده ۳۲ جایزه امی شده است.
با زیرنویس چسبیده
دختری ۱۹ ساله که به همراه مادر خواننده اش در نیویورک زندگی میکند، قصد دارد تا پدر گمشده اش را که روزگاری در لندن زندگی میکرده پیدا کند. او به محض ورود به لندن متوجه تفاوت دو نوع زندگی در لندن و نیویورک میشود...
«دانا جنسن» زنی از یک شهر کوچک است که تمام تلاشش را می کند تا به آرزوی دیرینه اش، یعنی گرفتن یک شغل بعنوان مهماندار هواپیما، برسد...
در تاک شوی معروف و محبوب جیمی کیمل، وی با بازیگران، سیاستمداران، خواننده ها، ورزشکاران و کلیه افراد معروف و سرشناس مصاحبه می کند و بازی ها و برنامه های زیبا و سرگرم کننده ای را تدارک می بیند.
نسل انسان ها تقریبا در حال انقراض است و بعد از سال ها بردگی برای گونه ای از بیگانگان فضایی، اکنون انسان ها قصد مقابله با آن ها را دارند...
یکی از افسانه های بیسبال که در آستانه سن چهل سالگی، زندگی ورزشی اش را پایان یافته می بیند، فرصتی بدست می آورد تا خود را اثبات کرده و قلب زنی که در طی سالیان دراز دوست داشته را بدست آورد...
پدری که نمی تواند سر قولهایش بماند در یک تصادف رانندگی کشته می شود. یکسال بعد او در قالب یک آدم برفی باز می گردد تا پیش از آن که برای همیشه برود، اوضاع را با پسرش روبراه کند...
"ریکی هیمن" دستیار مالک یک تلویزیون فروشگاهی،مسئول نزدیک به دو سال فروش بد شناخته می شود.او تنها یک فرصت دیگر دارد.به طور اتفاقی،او و "کیت نیول" با "جی" برخورد می کنند و تصمیم می گیرند او را همراه خود ببرند.چیزی که آنها فکرش را هم نمی توانند بکنند این است که "جی" واقعا بهترین انسانی است که وجود دارد و...
با دوبله فارسی
«نیک بیم» (تیم رابینز) در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند و از زندگی اش بسیار راضی است، تا اینکه یک روز از سر کار بر میگردد و متوجه می شود که همسرش با رئیسش رابطه دارد. وقتی که در اوج عصبانیت با اتومبیلش مشغول رانندگی است، یک دزد (مارتین لارنس) به او دستبرد می زند...
سام (برادریک) در شهر کوچکی در ایالت نیوانگلند زندگی میکند او از زندگی خود راضی نیست. روزی نامزدش، لیندا (پرستن) به او میگوید به شخص دیگری علاقهمند شده است و میخواهد به نیویورک برود. سام از این حرف او بسیار متعجب میشود و نمیخواهد لیندا را از دست بدهد. برای همین پس از این که لیندا به منهتن میرود او هم به دنبالش به منهتن میرود...