در سال 1962 ،بحران موشکی کوبا وحشت زیادی به جان مردم آمریکای جنوبی انداخته است. لاورنس ووزلی فیلمسازی است ،که فیلم جدید خود را برای عده ای نوجوان نمایش می دهد و مشکلاتی را به وجود می آورد...
«ستوان تاک پندلتن» (کواييد)، خلبان پروازهاي آزمايشي که براي شرکت در يک آزمايش کوچک سازي داوطلب شده، قرار است پس از ورود به کپسول بسيار کوچکي، از طريق سرنگ به بدن يک خرگوش تزريق شود. اما تعدادي جاسوس حين آزمايش سر مي رسند و «تاک» بالاجبار به بدن «جک پاتر» (شورت)، فروشنده اي که از بيماري مي ترسد، تزريق مي شود...
با زیرنویس چسبیده
عتيقه فروشي چيني جانور کوچک و عجيبي به نام «موگ واي» را به پسر بچه ي نوجواني (گاليگان) مي فروشد، با اين شرط که دور از نور شديد و آب نگه دارند و هرگز پس از نيمه شب به آن غذا ندهند. «موگ واي» آرام و دوست داشتني است، تا اين که به طور تصادفي کمي آب رويش ريخته مي شود و پنج جانور مشابه - ولي کمي شيطان - از آن به وجود مي آيند...
یک ابله کامل از طریق زندگی مبارزات خود را انجام می دهد، تا زمانی که یک اختراع عجیب و غریب و باورنکردنی او را ثروتمند می سازد...
با دوبله فارسی
"چارلی وریک" و دوستانش به یک بانک کوچک دستبرد می زنند. آنها که انتظار پول کمی را داشتند، با مقدار زیادی پول مواجه می شوند. آنها که به سرعت متوجه می شوند پولها متعلق به مافیا است، باید نقشه ای برای فرار از دست آنها طراحی کنند...
مقامات آمریکایی برای پایان دادن به جنگ کنترل کامل پرتاب موشک های هسته ای را به یک ابر رایانهی غیرقابل نفوذ می دهند. اما اینکه ابر رایانه با قدرت هایی که در اختیارش گذاشته شده چکار میکند کاملاً غیر قابل پیش بینی است...
با زیرنویس چسبیده
اسپارتا، ميسي سيپي. در شبي گرم، »سام وود« (اوتس)، پليس گشتي، جنازه ي کارخانه داري اهل شمال را مي يابد و سپس در ايستگاه قطار به مرد سياه پوستي مظنون مي شود و او را دستگير مي کند. خيلي زود معلوم مي شود که مرد، »ورجيل تيبز« (پواتيه) خود پليس جنايي و از اهالي فيلادلفيا است. اما »بيل گيلسپي« (استايگر) رئيس پليس جديد شهر مايل نيست که »تيبز« در اين ماجرا دخالت بکند.
» جک برنز « ( داگلاس ) کابوى تنها به آلبوکرکى مى آید تا دوستان قدیمى اش، » پل « ( کین ) و » جرى باندى « ( رولندز ) را ببیند. » جرى « به او مى گوید که شوهرش به جرم کمک به ورود غیرقانونى مکزیکى ها به خاک آمریکا زندانى شده است. » جک « براى رفتن به زندان و کمک به » پل «، عمدا دعوایى در کافه به راه مى اندازد. اما در زندان مى فهمد که » پل « قصد دارد محکومیت کوتاهش را بگذراند...
مرد و زنی از یک خط تلفن مشترک استفاده کرده و این امر موجب ایجاد تنفر از یکدیگر می شود.اما مرد با تغییر صدای خود با زن ارتباط برقرار می کند و...