نیواورلئان راکین با داشتن دختری دوست داشتنی و دوست داشتن کلوپ های شبانه ، به نظر می رسد که او گذشته خود را کنار گذاشته و راهی قله می شود..
موجودات فرازمینی سوار بر بشقاب پرنده های غول پیکر به فراز زمین آمده اند تا پس از ارتباط برقرار کردن با دانشمندی به نام راسل ماروین، طرح بردگی را بر روی زمین اجرا کنند...
"ایگن" و "ریک" دو هنرمند سختکوش هستند که در یک آپارتمان زندگی می کنند.اما "ریک" با این موضوع مشکل دارد چون "ایگن" علاقه زیادی به کتابهای مصور داشته و شبها کابوس آنها را می بیند.اما پس از مدتی "ریک" متوجه می شود که کابوسهای او منبع بی نظیری برای کتابش می تواند باشد...
با زیرنویس چسبیده
در سال ۱۹۲۷، «دان لاکوود» و «لینا لامونت» یک زوج مشهور هنری هستند. اما لینا عشق روی صحنه را با عشق واقعی اشتباه می گیرد. دان همراه شریک قدیمی خود «کاسمو»، تلاش زیادی کرده تا به جایی که امروز در آن قرار دارد برسد. دان آهنگ های زیبایی را در جدیدترین فیلم خود و لینا می خواند. اما با وجود تلاش های بسیار لینا، باز هم صدای کس دیگری را روی او می گذارند. «کتی سلدن» به عنوان یک بازیگر بلندپرواز وارد صحنه می شود و دان حین کار با او در فیلم، عاشق او می شود...
این فیلم دوره هاىی از زندگى «فیلد مارشال رومل» (میسن) را در بر مى گیرد که در آن «هیتلر» (آدلر) به او مأموریت داده بود تا با نیروهاى متفقین در آفریقا بجنگد و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
يك فدراسيون سياره اى ، نمايندهاى به نام « كلاتو » ( رنى ) را همراه با روبات بزرگى به نام « گورت » به زمين مى فرستد تا به مردم زمين درباره ى آزمايشهاى هسته اى ويرانگرشان هشدار دهند . سربازى امريكايى به وحشت مى افتد و به سوى « كلاتو » شليك مى كند . اما « كلاتو » مانع از آن مى شود كه « گورت » زمين را نابود كند...
زنی جوان با پدر زورگویش که خود را به عنوان "ناپلئون" تصور می کند درگیر است. اما وقتی او برای خود زنی جدید پیدا می کند، رابطه شان به مشکل برمی خورد و...
استیو، سوار قطاری به مقصد لاس وگاس می شود که در نهایت با یک گروه خطرناک از گنگسترهای آنجا درگیر می شود و...
« دليله » ( لامار ) مىكوشد تا دل قهرمان شكستناپذير ، « شمشون » ( ماتيور ) را به دست آورد . اما پس از اين كه از « شمشون » ، بىمهرى مىبيند با دشمنانش هم دست مىشود و به لطف اغوا ، راز قدرت افسانهاى او را در مىيابد .
"هاوارد روارک" معماری آرمانگرا به دلیل ناهماهنگی طراحیهایش با تفکر موجود معماری از دانشکده اخراج می شود.او که به نظر کاری نمی تواند پیدا کند در نهایت نزد "هنری کمرون" مشغول بکار می شود.اما پس از چند سال "کمرون" از دنیا رفته و به "روراک" اخطار می کند اگر ایده هایش را تغییر ندهد این سرنوشت او نیز خواهد بود و...