«اريکا» (فاستر) گوينده ي برنامه اي راديويي در نيويورک است. او و نامزدش «ديويد» (اندروز)، زوج خوشبختي هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبي اراذل و اوباش خياباني آن دو را به شدت کتک مي زنند، و «ديويد» مي ميرد و «اريکا» زنده مي ماند. «اريکا» پس از مرخصي از بيمارستان در حالي که از نظر روحي در وضعيت بسيار بدي است، اسلحه اي مي خرد و خلافکاران و جنايتکاران را به سزاي اعمال شان مي رساند...
فیلمی درباره "مارک دیوید چپمن" در روزهایی که منتهی به قتل مشهور یکی از اعضای گروه بیتل "جان لنون" می شود...
با زیرنویس چسبیده
دیر یا زود همه ما با یک لحظه غیر قابل برگشت مواجه می شویم که برای همیشه زندگی مان را تغییر می دهد. اگر هنوز برای شما اتفاق نیافتاده، بالاخره خواهد افتاد. بلا یک داستان عاشقانه واقعی درباره این است که چطور زندگی سه نفر در شهر نیویورک، در یک روز برای همیشه تغییر می کند...
با زیرنویس چسبیده
"دایانا" به دور از چشمان پدرش به عنوان یک بوکسور آموزش دیده و به موفقیتهای بزرگی دست پیدا می کند.او راهی جدید برای بوکسورهای زن باز می کند...
سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.
موری یک پری نگهبان مذکر است که سعی دارد به آنابل کمک کند تا به این آرزوی ساده ی خود برسد که پدرش، اولیور که یک راننده ی تاکسی است، نقش اصلی یک تئاتر موزیکال در برادوی را به دست آورد. متاسفانه عصای جادوئی موری خراب شده است، و دو جادوگر بدذات به اسم کلادیا و بوتز نیز گردهمائی پریان را تهدید می کنند...
«پدر هنري بيگز» (ونس)، کشيش کليسا با پتيست، در بخش فقيرنشين نيويورک زندگي مي کند و روزگار سختي را مي گذارند تا اين که در اوج استيصال از خداوند کمک مي طلبد. دعاي «بيگز» به شکل وشمايل «دادلي» (واشينگتن) برآورده مي شود: فرشته اي که به زمين فرستاده شده تا به «بيگز» کمک کند...
دو دوست دوران کودکی که الان کابویهای رودئو هستند، از نیومکزیکو به شهر نیویورک سفر میکنند و به دنبال دوستی میگردند که در حین جستجوی دخترش که به تازگی از کوبا به ایالات متحده قاچاق شده بود ناپدید شد...