روزی روزگاری، هارو (۲۵ ساله) که در یک کتابفروشی کار میکرد، با تاکاشی (۴۵ ساله) که چند سال قبل او را از خودکشی جلوی قطار نجات داده بود، دوباره ملاقات می کند . تاکاشی به هارو شغلی پیشنهاد می کند . روز دیگری، هارو از دیدن یوکیکو (۴۰ ساله) که روی نیمکتی در مقابل ایستگاه قطار نشسته بود، نگران می شود و با او صحبت می کند. این گفتگو باعث می شود که آنها سفر کوچکی را با هم داشته باشند...