داگ هفرمن زندگی خوبی دارد. یک زن زیبا به اسم کری، یک تلویزیون بزرگ که با دوستانش برنامههای تلویزیونی رو تماشا میکند. این خوشی ها ادامه دارد تا اینکه پدر کری (پدر زنش) که دیوانه و عصاب خورد است پیش آنها می آیند...
این سریال کمدی در مورد یک گروه از نوجوانان و اتفاقاتی که برایشان رخ می دهد در سال 1970 در ویسکانسین می باشد...
"جو" از آیوا به نیویورک رفته اما با مشکلات مالی روبرو می شود.او تلاش می کند آپارتمانی با اجاره کم پیدا کند.تلاش او نتیجه می دهد اما باید با زندگی در کنار هزاران سوسک آوازه خوان عادت کند...
"گاس" سارقی خرده پاست که توسط همکارش در میان یک سرقت رها شده و مجبور می شود در شب کریسمس زوجی را به گروگان بگیرد و...
بری توماس (جاناتان سیلورمن) به عنوان یک کارمند اداری در یک آزمایشگاه علمی زندگی غیر هیجان انگیزی را سپری می کند، جایی که او عاشق دانشمند جوان جذاب و باهوشی به نام لیزا فردریکز (هلن اسلیتر) شده است. بری زمانی که شاهد قتل لیزا در پارکینگ اداری است، ویران می شود. با این حال، وقتی متوجه می شود که یک تصادف الکتریکی عجیب در آزمایشگاه شرکتش او را در یک حلقه زمانی 24 ساعته قرار داده است، سعی می کند لیزا را نجات دهد و به جدول زمانی عادی بازگردد...
«لوسي امرسن» (ويست)، زني تازه مطلقه، همراه دو پسر نوجوانش، «مايکل» (پاتريک) و «سام» (هيم)، نزد پدر خود در شهر کوچک سانتا کلاراي کاليفرنيا مي رود. گروهي از جوانان شرور به رهبري «ديويد» (ساترلند)، مايکل را به مخفيگاه خود مي برند و در آنجا به او خون مي نوشانند. چندي بعد «مايکل» حس مي کند که آرام آرام بدل به يک خون آشام مي شود...
چند دوست که به تازگی کالج را به پایان رسانده اند با مشکلات دوران بزرگ سالی روبرو می شوند. مشکل اصلی آنها این است که همه آنها خودخواه و نفرت انگیز هستند!