امتناع یک زن از پیوستن به نقشه پیچ خورده خواهرش، جرقه خیانت و انتقام را می زند، زیرا او سعی می کند با دختر گمشده خود در زندان دوباره متحد شود.
ماریگابی روزها دانشجوی پزشکی است – و شبها زندگیها را با خانوادهاش در آمبولانسهای خصوصی مکزیکوسیتی نجات میدهد. از آنجایی که فشار هر دو دنیا تهدید می کند که او را به پایین بکشاند، ماریگابی هر کاری که لازم باشد انجام می دهد تا سرپا بماند.