پادشاه آلفونسو چهاردهم پس از درگیر شدن در یک رسوایی مالی، تصمیم می گیرد برای چند ماه از انظار عمومی دور شود. در همین حال، کسی باید زمام سلطنت را در دست بگیرد و تنها جایگزین، دختر او، پیلار است. پرنسس اکنون باید به کل کشور ثابت کند که آن دختر بی مسئولیت، تنبل و بی فایده ای نیست که فکر می کنند. با این حال، پس از همه، آنها ممکن است چندان اشتباه نکنند.
یک وکیل جدید وارد شهر کوچک کامبادوس می شود. نام او آنا است و حضور او برای کسی از جمله دانیل، پسر یک فروشنده عمده مواد مخدر، دور نمی ماند.
یک پلیس فاسد هنگام نوشیدن الکل در اواخر شب مرتکب جنایت می شود. در حالی که همکارانش تلاش می کنند قتل او را بررسی کنند، او سعی می کند شواهد را پاک کند...