دهکده هنوز هم اسرار زیادی در خود پنهان کرده است. تکه به تکه از این اسرار فاش میشود، از جمله وحشتی که از ترسناکترین موجود، یعنی بادراووهی، نشأت میگیرد.
آغاز زندگی مشترک آدیماس و آدلیا با چالشهای متعددی همراه است. این زوج جوان در کنار فراز و نشیبهای زندگی، لحظات شاد و خندهداری را نیز تجربه میکنند که به پویایی زندگی آنها میافزاید.
رانی دختر بزرگ خانواده، که از چنگال شیطان نجات پیدا کرده بود، به همراه برادر کوچکترش تونی و عمویش بودی به شهر جاکارتا می رود تا زندگی جدیدی را شروع کند. اما آنها متوجه می شوند که شیطان هنوز دنبال آنهاست و قصد دارد رانی را به عنوان قربانی خود برای یک مراسم شوم استفاده کند...