“دِو” (عزیز انصاری) یک بازیگر 30 ساله در شهر نیویورک است که گذرعمر و بزرگسال شدنش او را به فکر می اندازد تا کمی زندگی را جدی بگیرد و...
داستانِ سریال مربوط به سال ۱۹۰۰ و شهر "نیویورک" و داستانِ جراحان ، پرستاران و کارکنان مبتکر بیمارستانی در این شهر که در اوج زمان کمبود دارو و شیوع مرگ و میر داروهای جدیدی کشف و ابداع میکردند و...
داستان فیلم در مورد دو خون آشام زن است که در شهر نیویورک با ماجراهای عاشقانه ی دلهره آوری مواجه می شوند...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم داستان مردی را روایت می کند که به تازگی از کار خود اخراج شده و تصمیم می گیرد به همراه همسرش به جورجیا که کودکی خود را در آنجا گذرانده برگردد. آنها در تاریکی شب در جاده دچارحادثه شده و مجبور می شوند تا شب را در هتلی که در نزدیکی محل حادثه وجود دارد اقامت کنند اما وقتی وارد هتل می شوند متوجه می شوند که آن هتل در اصل کمپین آدمهای "هیپی" است و...
همبرگر فروشی باب در واقع یک مرکز خانوادگی متعلق به تمام خانواده ی باب می باشد که آن ها اداره اش می کنند و سریال حول محور ماجراهای روزانه آنها می باشد...
داستان سریال پیرامون زندگی روزمره Louis C.K است. هر قسمت دارای ماجرای خاص خودش است که لوئی قصه ما در اون سعی میکنه با زبان طنز مشکلات، نواقص و هرج و مرج های زندگی انسان امروزی رو به تصویر میکشه…
داستان سریال در مورد مردی به نام جاناتان ایمز می باشد که یک نویسنده است که تا به حال تنها یه کتاب نوشته است. همچنین وضع مالی خوبی ندارد و مشغول فروش ماریجوآنا هم هست البته خودش هم شدیدا به ماریجوانا اعتیاد دارد و الکلی هم هست. در ابتدای داستان می بینیم که دوست دختر ایمز وی را ترک کرده و همه وسایل خانه را با خودش می برد و برای ایمز تنها کتاب ها و لپ تاپش باقی می ماند. ایمز که عاشق کتابهای پلیسی است در یک سایت شروع می کند رزومه کاری خودش را به عنوان کارآگاه خصوصی می نویسد و این تازه شروع اتفاقات است. حالا مردم به او زنگ می زنند و مشکلات خود را با وی در میان می گذارند ...
با زیرنویس چسبیده
کشتیگیر «رندی» (میکی رورک) سال ها از دوره ی اوج اش گذشته است. ستاره سال های پیشین مسابقات کشتی اکنون به صورت نیمه وقت در خواروبار فروشی کار می کند. او به خاطر وضعیت جسمی اش شاید دیگر نتواند کشتی بگیرد، برای همین تصمیم می گیرد تا تغییراتی در زندگی اش ایجاد کند. او حتی به سراغ دخترش می رود و سعی می کند گذشته ها را جبران کند. اما پیشنهاد مبارزه با رقیب قدیمی اش او را سر دو راهی بزرگی قرار می دهد.
یک مرد سست اراده و بیکار الهام بخش هم تیمی هایش می شوند تا در ورزش سافت بال خودی نشان دهند و از لیگ محلی حذف نشوند...
"لویی" در یک فروشگاه محلی که در آن صدا خفه کن می فروشند و صاحبش "مایک" دوست او است، کار می کند. داستان در رابطه با زندگی "لویی" است که به همراه همسرش "کیم" و دختر چهار ساله اش "لوسی" زندگی می کند. "کیم" یک پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی است که به صورت تمام وقت در یک بیمارستان کار می کند و در واقع این "کیم" است خرج و مجارج زندگی را تهیه می کند...