آدم ها بي خبرند که قرن ها جنگي پنهاني بين سگ ها و گربه ها جريان داشته است؛ و حالا مدتي است آتش بسي شکننده برقرار شده و باعث شده در قلمرو حيوانات نظم و آرامشي برقرار شود. اما ديري نمي گذرد که تعادل قدرت به هم مي خورد...
گروهی از نوجوانان لس آنجلس، هر روز در محل همیشگی شان دور هم جمع می شوند تا با هم از بدبختی های زندگی شان صحبت کنند...
با زیرنویس چسبیده
یک استاد دانشگاه انگلیسی سعی دارد مشکلاتش را با همسر خود که قصد ترک کردن او را دارد، حل کند و در عین حال مشغله های بسیار دیگری نیز در زندگی او بوجود آمده است...
«جیک رودل» (مگوایر)، پسر یک مهاجر فقیر آلمانی، در میزوری بزرگ شده است. «جک بول چایلز» (آلریش)، پسر مزرعه دار محلی، مثل برادر به «جیک» نزدیک است. زمانی که در جنگ داخلی، مزرعه نابود می شود و پدر «جک» به دست اوباش شمالی به قتل می رسد، دو پسر مغرور جنوبی به جبهه می روند...
با زیرنویس چسبیده
«هومر ولز» (مگواير) در يتيم خانه ي سينت کلاود در مناطق روستايي «مين» و تحت نظارت شديد ولي رئوفانه ي «دکتر ويلبر لارچ» (کين) بزرگ شده است. «لارچ» معلومات پزشکي خود را به «هومر» انتقال داده، اما «هومر» تصميم مي گيرد يتيم خانه را ترک کند تا دنيا را ببيند...
با زیرنویس چسبیده
دو خواهر و برادر نوجوان دهه 1990 خود را در یک تفرجگاه دهه 1950 پیدا می کنند ، جایی که نفوذ آنها شروع به تغییر عمیق در آن دنیا می کند...
با زیرنویس چسبیده
رائول ( جانی دپ ) به همراه گونزو ( بنیکو دل توره ) برای تهیه گزارش به لاس وگاس آمده اند اما همیشه در حال استفاده از انواع مواد مخدر هستند و فرق بین واقعیت و توهم را نمی توانند تشخیص بدهند. آنها همیشه توهم می بینند تا اینکه گونزو در آسانسور با دختری ( کامرون دیاز ) که خود را خبرنگار معرفی میکند آشنا شده و عاشق او میشود اما مواد مخدر ذهن او را بهم ریخته.
«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگي روحي اش به عنوان مايه ي اوليه ي کارهايش استفاده مي کند...
با زیرنویس چسبیده
انتي کات، تعطيلات عيد شکرگزاري، سال 1973. «پل هود» (مگواير) پسرک شانزده ساله ي خانواده اي مرفه، دبيرستان را رها مي کند و براي گذراندن تعطيلات به خانه مي آيد؛ ولي با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و ميل و علاقه ي شديدش در به دست آوردن دل «کيسي» (هولمز) – دختري اهل منهتن – همان بهتر که در دبيرستان باقي مي ماند.
داستان فیلم در مورد کارمندان یک فروشگاه موسیقی مستقل است که تمام تلاش خود را می کنند تا فروشگاه آن ها توسط یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ جذب نشود...