با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«متي راس» (داربي)، دختر جوان با اراده و مصمم که دريافته پدرش به دست يکي از زيردستان اجير شده ي خود به نام «تام» (کوري) کشته شده، عزم انتقام دارد. او «روستر کاگبرن» (وين)، کلانتر يک چشم و دائم الخمر را متقاعد مي کند که در يافتن قاتل کمکش کند...
با دوبله فارسی
شیکاگو، چهارده فوریه سال 1929. "آل کاپون" موفق می شود خود را به عنوان ارباب جرایم سازمان یافته شهر معرفی کند. فیلم تاریخچه یکی از حملات او به گروه رقیبش را به تصویر می کشد...
فینچ که کارش تمیز کردن پنجره است کتابی تهیه میکند با عنوان "چگونه بدون هیچ زحمتی به موفقیت برسم". با کمک گرفتن از راهنمایی های این کتاب، فینچ برای تمیز کردن پنجره های یک شرکت چند ملیتی بزرگ مشغول بکار میشود و با استفاده از روش های زیرکانه به اتاق ایمیل دسترسی پیدا میکند و خود را به مقام های اداری مختلف آنجا منصوب می کند...
"لوتر هگز" آرزو دارد در روزنامه زادگاهش به عنوان یک خبرنگار مشغول بکار شود. وقتی سردبیر روزنامه از او می خواهد در عمارت "سیمون ها" که بیست سال پیش در آن قتلی اتفاق افتاده یک شب را سپری کند، او خود را در آستانه رسیدن به آرزویش می بیند، اما...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان در مورد مردی است که دچار توهمات عجیبی شده است و قصد دارد شیوه زندگی خود را با ازدواج عوض کند...
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخره اى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه 350 هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
«ريموند شا» ( هاروى ) قهرمان جنگ كره بدون اين كه خود بداند، در زمان اسارت در منچورى شستوشوى مغزى شده تا مقاصد كمونيستها را عملى كند. غير از كمونيستها تنها يك تن ديگر پاسخ اين پرسش را مىداند و آن، مادر قدرت طلب «شا» ( لنزبرى ) است كه با كرملين رابطه دارد.
» جک برنز « ( داگلاس ) کابوى تنها به آلبوکرکى مى آید تا دوستان قدیمى اش، » پل « ( کین ) و » جرى باندى « ( رولندز ) را ببیند. » جرى « به او مى گوید که شوهرش به جرم کمک به ورود غیرقانونى مکزیکى ها به خاک آمریکا زندانى شده است. » جک « براى رفتن به زندان و کمک به » پل «، عمدا دعوایى در کافه به راه مى اندازد. اما در زندان مى فهمد که » پل « قصد دارد محکومیت کوتاهش را بگذراند...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
ماجراجويىهاى دو جوينده ى طلا، «سام مكورد» ( وين ) و «جرج پرات» ( گرينجر ) در مناطق دوردست شمال قاره ى آمريكا، رقابتها و نزاعها و آشنايىهاى شان با زنان جسور و دردسرآفرين...