در یکی از مزارع پنبه در پورتوریکو بردهها به شدت ناراحت و دست به شورش زده اند و تلاشها برای سرکوب این شورش با خشونت ، تنها موجب بدتر شدن وضعیت شده است. صاحب مزرعه، آقای جونز، نه تنها برای از دست دادن مزرعه خود بلکه برای از دست دادن جان خود نیز نگران است...
ویکاریا یک نوجوان باهوش است که معتقد است مرگ بیماری قابل درمان است. او پس از قتل وحشیانه برادرش، سفری خطرناک را آغاز می کند تا او را به زندگی بازگرداند...