چند سالی از شورش آنشی میگذشت که ناگهان سپاه تبت از جنوب غربی یورش بردند. گائو شی که در شهر محاصره شده به دام افتاده بود، در خلوت خود به یاد خاطراتش با لی بای افتاد و آنها را برای خواجه ناظر ارتش بازگو کرد.
با زیرنویس چسبیده
درحالیکه «نژا» زندگیاش را به عنوان یک مامور تحویل سفارشات و طرفدار مسابقات موتور سواری سپری میکند، با یک کینه قدیمی مواجه میشود و میبایست قدرتهایش را مجددا به دست آورد تا...