علیرضا یه راننده تاکسیه و تمام خرج و مخارج زندگی اش رو از همین راه بدست میاره. هالیده هم دکتره و یک دوست پسر زورگو و پولدار داره که برای رسیدن به هالیده هرکاری میکنه. یک شب ..
اسمین و برادرش مراد که مشکل شنوایی دارد در بهزیستی بزرگ شده اند. بعد از 18 سالگی یاسمین با وجود قبولی در رشته حقوق برای جراحی برادرش مجبور به کار کردن میشود. او در یک شرکت تدارکات مشغول به کار است. جم ینیلمز دستیار مدیر اجرایی یک شرکت بزرگ میباشد که به دلیل اختلاف خانوادگی با برادرش آردا تنها زندگی میکند. یاسمین در پی پیدا کردن پول برای جراحی برادرش درگیر دردسرها و حوادثی ناگوار میشود. دست سرنوشت جم و یاسمن رو به یک سمت و سو میشکاند و…