با دوبله فارسی
در دهه ي ۱۹۵۰ تهيه کنندگان برنامه ي پرطرفدار پرسش و پاسخ، براي جلب تماشاگر بيش تر، سئوال و جواب ها را از پيش در اختيار فرد برنده ي مورد نظر خود مي گذارند...
میچ رابینز، صاحب یک ایستگاه رادیوئی، که مدتهاست درباره ̎کرلی، رئیس یک کاروان وسترن، کابوسی میبیند، قصد دارد چهلمین سالگرد تولدش را در منزل با همسرش جشن بگیرد. اما برادرش، گلن و دوستش، فیل سرزده مزاحم میشوند. میچ در کلاه کرلی، نقشهای مییابد که ظاهراً نقشهٔ یک گنج در وسط بیابانهاست...
با زیرنویس چسبیده
یک مرد تاجر چهار روح سرگردان که در زمان بچگی فرشته های نگهبان او بوده اند را دوباره با هم متحد می کند، برای هدف بخصوصی پس از مرگ...
"جاش ویتسکین" یک نوجوان معمولی عاشق بیسبال است که یک روز پدرش را در شطرنج به چالش کشیده و برنده می شود. او که در مسابقات شطرنج در میدان واشینگتن به برتریهایی می رسد، با مردی به نام "وینی" که به او شطرنج سرعتی را می آموزد آشنا می شود و...
با توجه به موفقیت او در روزهای اولیه تلویزیون، بادی یانگ جونیور (بیلی کریستال) در کنار همسرش الین (جولی وارنر) با خوشحالی به دوران بازنشستگی می پردازد. درعوض، بادی یک آدم بدبین است که برادرش استن (دیوید پیمر) و هر کس دیگری را که شکست میخورد از خود دور میکند...
«ميچ رابينز» (کريستال)، «اد فوريلو» (کربي) و «فيل برکوييست» (استرن) که هميشه تعطيلات سالانه شان را با هم مي گذرانند، امسال تصميم گرفته اند سوار بر اسب همراه با عده اي توريست ديگر و به راهنمايي «کرلي» (پالانس)، «جف» (سيکور) و «تي. آر.» (هالو)، گاوچرانان غيرقابل اعتماد، با يک گله از نيومکزيکو به کلرادو بروند.
«ستوان فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریایی با زنی به نام «سوزان» (یانگ) آشنا می شود. در حالی که متوجه می شود «سوزان» محبوبه ی وزیر دفاع، «دیوید برایس» (هاکمن) نیز هست. خیلی زود «سوزان» به قتل می رسد و «تام» یقین پیدا می کند که «دیوید» قاتل است…
نگلی بیگانه از طریق دهان وارد مغز انسانها شده و آنها را تبدیل به یک زامبی قاتل می کند.چند نوجوان تصمیم می گیرند با این موجودات مبارزه کنند…
یک اردک انسان نما که بشدت هم بداخلاق است، از سیاره خودش به زمین فرستاده شده تا جلوی حمله یک بیگانه فضایی را بگیرد...
یک مربی ایروبیک زنان با یک خبرنگار (جان تراولتا) که بر روی داستانی در مورد باشگاه های سلامت کار می کند، ملاقات می کند و رفت رفته عاشقش می شود...