داستان یاز را روایت می کند که به رویای پدرش چسبیده و سعی می کند آن را در استانبول، جایی که برای تحصیل به آنجا آمده، محقق کند.
فصل جدیدی در زندگی زینب باز می شود، پرستار بچه ای که آرزوی داشتن یک زندگی مجلل را دارد، پس از اینکه به طور تصادفی مقدار زیادی پول به دست آورد.