«گریه نکن استانبول» اقتباس ترکی از سریال ایرانی شهرزاد است. شهرزاد دختر سرسختی است که عاشق روزنامهنگاری به نام فرهاد میشود، اما فرهاد پس از حمله به دفترش به دلیل انتشار مطالب سیاسی، دستگیر شده و به ناحق به اعدام محکوم میشود. شهرزاد برای نجات فرهاد، به بویوکبی، مردی با نفوذ و مرموز مراجعه میکند، غافل از اینکه این تصمیم، زندگی خودش، دختر بویوکبی، و برادرزاده اش کوبات را بهطور غیرمنتظرهای تغییر خواهد داد.
یامان سالها پس از ربوده شدن در کودکی از خانوادهای مستقر و راهیابی به زندگی در خیابان، وقتی بالاخره به خانه بازمیگردد باید خودش را بازسازی کند.
سرگذشت مسیر مقدسی که آلپ ارسلان طی کرد و نهایتا درهای آناتولی به روی ترک ها باز شد… روزی که طغرل بیگ پادشاه سلسله سلجوقیان، تصمیم داشت ولیعهد خود را تعیین کند، خبر می رسد که بیزانسی ها ترکمن ها را از دم تیغ می گذرانند. پادشاه دستور جنگ صادر میکند، و سپاه به سمت آناتولی راه میافتد. در مسیر سفر، از طرف عده ای نامعلوم به شاهزاده های سلجوقی حمله می شود…
علی یه پسر حدودا سی ساله از یه خونواده ی پولداره و چون شخصی به اسم احمدو کشته سالهاست که زندان بوده….در سالهای آخر حبسش با دختری به اسم ماوی که باهاش نامه نگاری میکرده درست روزی که میاد بیرون آشنا میشه و تصمیم به ازدواج میگیرن…ولی اینکه ماوی بین اون همه آدم توی زندان علی رو واسه نامه نوشتن انتخاب کرده تصادفی نیست…ماوی خواهر احمده که سالها پیش مرده…هدفش اینه که آدمی رو که سالها باعث تبدیل شدن زندگیشون به کابوس بوده رو پیدا کنه …