جان مایه اصلی داستان حول زندگی شخصی و کاری کارمندان، پرستاران و دکترهای یک اتاق اورژانس میگذرد. این سریال در سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ پخش شده است و داستان آن براساس زندگی واقعی "مایکل کرکتون" است که در سال ۱۹۷۴ پزشک یار یک بیمارستان بود. ER مخفف عبارت Emergency room به معنی اتاق اورژانس است. این سریال در مدت ۱۵ سال پخش مداوم هیچگاه از بازدید آن کاسته نشد و با کسب امتیاز ۸ از دید مخاطبان به کار خود پایان داد. نکته جالب توجه درباره این سریال حضور کلکسیونی از بازیگران و سوپر استار های معروف هالیوود در نقش های مختلف و به عنوان مهمان است.
فیلم داستان پسری به نام دیوید می باشد که قصد دارد به پدر و نامادری اش درباره وسایل خانگی نا امن و خطرناکشان هشدار دهد، اما...
«نيل پيج» (مارتين)، بازارياب پرکار، قصد دارد براي تعطيلات نزد خانواده اش در شيکاگو برود. او در راه رسيدن به فرودگاه در ترافيک گير مي کند و چمدانش را به اشتباه در يک تاکسي جا مي گذارد. هواپيما تأخير دارد. «نيل» در فرودگاه با مرد چاق و پر سر و صدايي به نام «دل گريفيث» (کندي) آشنا مي شود و به رغم ميل باطني خود با او هم راه مي شود.
این فیلم نشان می دهد که "کلیو" چگونه برای یکی از قدرتمند ترین سیاست مداران کشور کار می کرد و پیشش زندگی می کرد. برای واضح تر کردن قضیه آنها سراسر کشور سفر می کنند تا اظهارات و شواهد را جمع آوری کنند، در حالی که می توانند داستان را ناگفته بگذارند و بی خیال قضیه شوند...
یک دانشجوی دانشکده افسری که از سوی همکلاسی هاش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، راهی پیدا میکند تا شیاطین را وارد کامپیوترش کرده و انتقام خود را بگیرد...
یک پسر یتیم به همراه اژدهای جادویی اش وارد شهری می شود. اما پدر و مادر خوانده اش در تعقیب آنها هستند...
با زیرنویس چسبیده
«جوزي ويلز» (ايست وود)، مزرعه دار اهل ميزوري، براي گرفتن انتقام از بين رفتن خانه و خانواده اش به دست سربازان شمالي طي جنگ هاي داخلي امريکا، به نيروهاي جنوبي ملحق مي شود و پس از سال ها نبرد حاضر نمي شود به «تريل» (مکيني)، مردي که مسبب نابودي خانواده اش شده بود، تسليم شود...
با دوبله فارسی
«بلانچ تيلر» (هريس)، احضارکننده ي حرفه اي ارواح است و در تظاهر به برقراري رابطه با روح خواهر مرحوم «جوليا رين برد» پولدار (نسبيت)، مي فهمد که چهل سال پيش «جوليا» خواهرش را مجبور کرده براي جلوگيري از رسوايي و بدنامي، فرزند نامشروعش را رها کند، و حالا حاضر است ده هزار دلار بدهد تا ردي از خواهرزاده اش پيدا کند...
یک بازیکن فوتبال که راهی زندان شده، تیمی از زندانیان را برای مسابقه در برابر تیم نگهبانان تشکیل می دهد. رئیس زندان از او خواسته در ازای آزادی در مقابل تیم نگهبانان شکست بخورد اما از طرفی او نگران عزت نفس زندانیان است...