در دو جزیره جدا شده، گروهی از مردان و زنان مجرد آماده هستند معنای عشق را پیدا کنند. اما مجردها هیچ ایده ای از حرفه و سن یکدیگر ندارند.
ساکنان دهکده ای گرفتار خشکسالی شدن. ایزد آب «ها بوک» به شرط قربانی شدن یه دختر به عنوان عروسش، میتونه اجازه بده باران بر دهکده ببارد. سوآ تصمیم میگیره عروس هابوک بشه و همه جا رو دنبالش میگرده، در نهایت هابوک رو ملاقات میکنه، ولی ایزدِ آب کاملا با چیزی که در تصوراتش بود فرق میکنه….