یک شیطان بی رحم پس از ملاقات با یک زن سرد و بی احساس، قدرت خود را از دست می دهد. این زن ممکن است کلید بازیابی قدرت او و همچنین قلب او باشد.
پانزده سال پس از گیر افتادن در جزیرهای دورافتاده، یک خواننده مشتاق دوباره وارد جامعه میشود - برای دنبال کردن رویای خود برای تبدیل شدن به یک دیوا، دست از کار نمیکشد.
داستانی پرشور از ورزشکاران کرهای که در ماراتن بینالمللی بوستون ۱۹۴۷، اولین ماراتن بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم، شرکت کردند...
چهار مرد و زن که در یک بانک کار میکنند، درگیر یک عاشقانه پیچیده میشوند، زیرا میفهمند تا چه حد برای عشق مایل هستند پیش بروند.
چوی وونگ (Choi Woo Shik) و گوک یون سو (Kim Da Mi) 10 سال پیش از هم جدا شدند. آنها به هم قول دادند که هیچ وقت همدیگر را نبینند، اما مستندی که در دوره دبیرستان ساخته بودند، ناگهان محبوب میشود و حالا مجبورند بار دیگر جلوی دوربین بروند…
جانگ با روم (Lee Seung-Gi) افسر پلیس تازه کاریست که با صداقت تمام ، جویای عدالت و رسیدن به حقیقت است تا اینکه با یک پرونده قتل زنجیره ای رو به رو میشود که قاتل آن از بیماری روانی سایکوپاتی (جامعه ستیزی) برخورد دار است ، درحالیکه تمام شهر بخاطر این قاتل در ترس و وحشت فرو رفته است ، جانگ با روم ، با این قاتل ترسناک رو به رو میشود …
یون جین آه یه زن مجرد سی ساله است. اون به عنوان سرپرست در یک شرکت قهوه کار می کنه.اون آدم بی خیالیه اما از درون احساس تهی بودن می کنه. سئو جون هی برادر کوچیکتر بهترین دوستش سئوکیونگ سانه. بعد از تموم کردن کارش در خارج ازکشور به کره برگشته.برای یون جین آه اگرچه اون فقط یه بچه به نظر می رسید، اما حالا براش آدم متفاوتیه.
سریال درمورد یک پادشاه که مردمش همه جوره او را قبول دارند و فکر میکنند که اون بهترین فرد برای اداره کشور است اما حقیقت متفاوت است او از کارهای دربار خسته شده و اینکه پدرش را در زمان طفولیت جلوی چشمش در قصر به قتل رسانده اند همین باعث میشود که امن ترین جا همزمان برای او ناامنترین مکان هم باشد روزی در دنیای او دریچه ای باز میشه که میشه از طریق این دریچه به یک دنیای موازی راه یافت این دنیا در حقیقت همان کشور است اما در زمان فعلی در این بین شیطان به او وعده زنگی در دنیای دیجیتال و مدرن و پر از راحتی را میدهد تا با او همکاری کند
با زیرنویس چسبیده
یونگ هو پس از مرگ پدرش در سن جوانی در یک حادثه وحشتناک، ایمان خود را رها می کند و تصمیم می گیرد که فقط به خودش ایمان داشته باشد. اما پس از چند سال به طور ناگهانی در کف دستش یک علامت مرموز ظاهر میشود. پس از این اتفاق او تنها راه نجات از این مخمصه را دیدار با یک کشیش میداند. اما وقتی که کشیش این علامت را مشاهده میکند، متوجهی خطری بزرگتر و مخوفتر میشود و...
هیچ کدوم از افرادی که برای جین سانگ (کانگ جی هوان) کار میکنن دل خوشی ازش ندارن. با این حال رو دا (بک جین هه) تلاش میکنه تا اونو به آدم بهتری تبدیل کنه اما یه روز وقتی خیلی از دستش عصبانی میشه آرزو میکنه که رییسش بمیره! وقتی جین سانگ با یه کامیون تصادف میکنه و میمیره کلی خودشو سرزنش میکنه که ای کاش همه اینها یه خواب باشه و روز بعد وقتی از خواب بیدار میشه میبینه همون روز قبل براش تکرار شده و تا رییسش رو از مردن نجات نده نمیتونه جلوی تکرار این روز خاص رو بگیره و…