داستان فیلم در مورد گروهی از مسافران است که در حال تلاش برای نجات جان خود هستند، آن هم در حالی که کشتی اقیانوس پیمای آن ها در دریا واژگون شده است...
با دوبله فارسی
"جان بنز" دانشمندی که راز کوچک کردن سربازان برای مدتی نامعینی را می داند،توسط "گرنت" مامور سی آی ای از زندان فراری داده می شود.در بین راه موتورسیکلت آنها مورد هجوم قرار می گیرد."بنز" به سر خود ضربه زده تا یک لخته خون در مغزش به وجود آورد."گرنت" ماموریت می یابد به همراه گروهی وارد بدن او شده و لخته را از بین ببرند...
زمانی که ماشین خانوادهی "کویمپر" در بزرگراه تازه تاسیس فلوریدا خراب شده و از جاده خارج می شود، پسر خانواده تصمیم به کاری میگیرد که...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
۲۲ آوریل سال ۱۸۸۹، "یانسی کراوات" و همسرش، "سابرا" در زمره جویندگان زمین هستند که در مسابقه سرعت برای در اختیار گرفتن زمین مناسب بهجائی نمیرسند. در واقع زنی بهنام "دیکسی لی" زمین موردنظر "کراوات" را با حقه برای خودش برمیدارد. به زودی "یانسی" یک روزنامه به راه میاندازد و آرام آرام با موضعگیریهای آزادیخواهانه به شهرت میرسد و...
زیردریایی تازه کاری در اولین روزهای جنگ جهانی دوم آسیب می بیند. کاپیتانی که در جستجوی فرماندهی است اصرار دارد می تواند زیردریایی را به کشتی سازی ببرد. آنها که به آرامی به سمت کارخانه حرکت می کنند با گروهی از پرستاران ارتش برخورد کرده و از آنها محافظت می کنند...
« پل بیگلر » ( استوارت )، وکیل مدافع « ستون فردریک مانیون » ( گازارا ) مى شود که ظاهرا یک کافه دار محلى را به انتقام این که همسرش، « لورا » ( رمیک ) را مورد هتک حرمت قرار داده، کشته است.
"لینک جونز" قانون شکن سابقه دار به تگزاس سفر می کند تا به قطاری به "فورت ورت" برسد تا با پولی که به او سپرده شده است یک معلم مدرسه استخدام کند.در سکوی قطار،صحبتهای "سم بیزلی" با"لینک" شک کلانتر شهر را بر می انگیزد و...
كافه ى اژدهاى آبى، فينيكس. « بو » ( موراى ) كابوى شنگول و شلوغى است كه براى شركت در مسابقه ى گاوچرانى به شهر آمده و خيلى زود دلباخته ى « چرى » ( مونرو ) - خوانندهى كافه - مى شود و مى خواهد با او ازدواج كند.