با دوبله فارسی
« كالوهرو » ( چارلى چاپلين ) كه زمانى ستاره ى بزرگ موزيكهال هاى بريتانيا در آغاز قرن بوده ، رقصنده ى جوانى به نام « ترى » ( بلوم ) را كه دست به خودكشى زده ، پيدا مى كند و به خانه مى برد . « ترى » به خاطر افسردگى از مشكلات زندگى ، دچار نوعى فلج شده اما با مراقبتهاى « كالوهرو» ، سلامتى اش را باز مى يابد ...
با زیرنویس چسبیده
در سال ۱۹۲۷، «دان لاکوود» و «لینا لامونت» یک زوج مشهور هنری هستند. اما لینا عشق روی صحنه را با عشق واقعی اشتباه می گیرد. دان همراه شریک قدیمی خود «کاسمو»، تلاش زیادی کرده تا به جایی که امروز در آن قرار دارد برسد. دان آهنگ های زیبایی را در جدیدترین فیلم خود و لینا می خواند. اما با وجود تلاش های بسیار لینا، باز هم صدای کس دیگری را روی او می گذارند. «کتی سلدن» به عنوان یک بازیگر بلندپرواز وارد صحنه می شود و دان حین کار با او در فیلم، عاشق او می شود...
این فیلم دوره هاىی از زندگى «فیلد مارشال رومل» (میسن) را در بر مى گیرد که در آن «هیتلر» (آدلر) به او مأموریت داده بود تا با نیروهاى متفقین در آفریقا بجنگد و...
در حالیکه ستاره ای جدید با زمین برخورد می کند، گروهی از بازماندگان با عجله تلاش می کنند تا کار ساخت راکتی را که آنها را به خانه جدیدشان خواهد برد را به پایان برسانند...
دو فارغ التحصیل مدرسه کارآگاهی (باد ابوت، لو کاستلو) به یک بوکسور کمک می کنند که خود را ناپدید کند...
زنی جوان با پدر زورگویش که خود را به عنوان "ناپلئون" تصور می کند درگیر است. اما وقتی او برای خود زنی جدید پیدا می کند، رابطه شان به مشکل برمی خورد و...
"استنلی بنکس" پدر مغرور "کی" روز ازدواج او را به یاد می آورد.آن روز با اعلام نامزدی او شروع شد و مشکلات و غافلگیریهای این ازدواج در فیلم به تصویر کشیده می شود...
نامه ای به دست سه زن که از طرف بهترین دوستشان “ادی راس” فرستاده شده است می رسد. او در نامه اعلام کرده که با همسر یکی از آنها فرار کرده اما اشاره ای به نام او نکرده و...
در قرن پانزدهم فرانسه پس از نزدیک به صد سال جنگ با انگلستان شکست خورده و به یک ویرانه تبدیل می شود. "ژاندارک" دختر چهارده ساله کشاورز ادعا می کند زمزمه هایی از بهشت شنیده مبنی بر اینکه او هدایت ارتش خدا را بر عهده بگیرد و "چارلز هفتم" را به عنوان پادشاه فرانسه برگزیند...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .