این فیلم درباره پسری است که با صورت به پایین در مقابل یک تاب دراز می کشد و زندگی اش از زخم شکاف در سرش تخلیه می شود و بهترین دوستش که با یک تفنگ گرم در دست لرزانش پشت سر او ایستاده است.
شاهزاده ویلهلم در مدرسه معتبر جدید شبانه روزی خود به نام هیلرسکا، سازگار می شود، اما پیروی از قلب چالش برانگیزتر از آن است که پیش بینی کرده بود.