داستان حول محور زنی به نام جونیپر میچرخد که در آستانه چهل سالگی، به طرز معجزهآسایی با خودِ کودکیاش روبرو میشود. این رویداد غیرمنتظره، او را وامیدارد تا به انتخابهای زندگیاش، از جمله رویای نویسندگی که زمانی داشت، دوباره فکر کند.
پس از مرگ یکی از افراد، بابفادر و پسران کوزه را میدزدند و به سفری میروند تا زندگی او را در جایی که بازیهای بادی آغاز شده بود، گرامی بدارند، اما وقتی به میانه تعطیلات بهاری می رسند، همه چیز خراب میشود...
داستان بیگانه ی به زمین فرستاده شده ای به نام "هری" که هویت پزشکی را در شهر کلرادو، از آن خود کرده و به تدریج شروع به مبارزه با معضل اخلاقی ماموریت مخفی خود در زمین می کند.