"نیک بیانکو" هنگام سرقت جواهرات دستگیر می شود و برخلاف اصرار دادستان،از لو دادن همدستانش امتناع کرده و به زندان می رود.وقتی متوجه می شود همسر افسرده اش دست به خودکشی زده دوستان قدیمی اش را لو داده و عفو مشروط می گیرد.او دوباره ازدواج کرده،کار جدیدی پیدا می کند و یک زندگی شاد را آغاز می کند...
بعد از ظهر زیبا و دل انگیز نیک و نورا پس از پیدا شدن جسدی در رختکن پیست مسابقه اسب سواری به هم می خورد و...