دیتا که هرگز تمایلی به مادری نداشته، ناگهان خود را در جایگاه مادرخوانده دو دخترِ معشوقه خود میبیند. تقابل خواستههای فردی آنها چالشهایی را به وجود میآورد و در این میان، داستانی پرمهر از تلاشهای یک خانواده غیرسنتی برای حفظ پیوندشان روایت میشود.
"دیمیتری" که مصمم است بهترین باشگاه در سراسر کشور را بسازد، یک مربی آلمانی را استخدام می کند اما وقتی اولین تانکهای نازیها وارد شهر شده و "ربکا" دختر زیبای بانکدار شهر با ستاره تیمش رابطه برقرار می کند، نقشه های او به هم می ریزد...