کارل آلبرگ کارآگاهی است که به یک شهر ساحلی ساکت نقل مکان می کند تا روحیه ای را که توسط پلیس شهر بزرگ آسیب دیده است را آرام کند، اما این بهشت ملایم بیش از سهم خود راز دارد و کارل باید از تمام مهارت های خود برای حل قتل هایی که همچنان در ساحل او رخ می دهد استفاده کند.
راشل در یک حلقه زمانی گیر کرده است و هر روز شب جشن هانوکا والدینش را دوباره تجربه می کند. او علاقه ای به زک، پسری که مادربزرگش می خواهد او را با او آشنا کند، ندارد. اما زک شاید تنها کسی باشد که بتواند به او کمک کند تا از این حلقه زمانی خارج شود و به زندگی عادی خود بازگردد.
آپلود در آینده رخ می دهد، جایی که انسانها قادر به بارگذاری و انتخاب زندگی دلخواهشان پس از مرگ می باشند. وقتی ناتان دچار مرگ زودرس می شود، در نسخه آپلود شده اش در دنیایی دیگر عاشق فرشته خدمتکارش می شود و ...