ادامه اي بر سري اول Clannad، اين داستان مسير جديدي را در اين سري باز مي كند. زندگي براي تومويا ادامه دارد، چند ماهيست كه او به عشق خود، ناگيسا، رسيده است و با هم هستند. حال وارد شش ماه دوم مي شويم، تومويا به ديدن افراد متفاوت ادامه مي دهد و دنياي خود را بزرگتر مي كند، و نيز رابطه ي تومويا و ناگيسا وارد مرحله جديدي مي شود. در جريان ارتباط او با ناگيسا و برخورد با آدم هاي متفاوت تومويا معني و اهميت خانواده را درك مي كند. بعد از اينكه تومويا و ناگيسا تشكيل خانواده مي دهند در ادامه راه به يك سري سختي ها و چالش ها برمي خورند...
یک دانش آموز دبیرستانی که علاقه زیادی به مدرسه و دیگران ندارد با دختر تنهایی که مجبور است برخلاف دوستانش یک سال از مدرسه را تکرار کند آشنا می شود. و تصمیم می گیرد با او دوست شده و...
انیمه معجونی دیوانه وار از کیمیاگران، انسانهای نامیرا، تبهکاران و یک اکسیر جاودانگی است که طی چند دهه روایت می شود...
خواهران آریساکا (هاتسونه و کازوکی) و خواهر و برادران کاگورا (یوجی و ماری) زمانی که کوچکتر بودند در همسایگی زندگی می کردند. آنقدر نزدیک که می توانستند از طبقه دوم به ایوان یکدیگر بروند. آنها همیشه با هم بازی می کردند تا اینکه یک روز خواهر و برادر کاگورا مجبور به نقل مکان شدند. 10 سال گذشته است و خواهر و برادرهای کاگورا در حال بازگشت هستند! یووجی تبدیل به یک منحرف شده و ماری همون بچه ننه سابق نیست؟!
Diclonius ها موجودات شبه انسانی هستند که گفته می شود از جانب خدا برای نابودی انسان انتخاب شده اند. آنها با انسان ها دو فرق اساسي دارند: شاخهايی که روي سرشان دارند و قدرت جابه جايی اجسام از راه دور که به خاطر اين قدرت خطرناکشون توسط دولت دستگير و در آزماشگاههايی ويژه نگهداری مي شوند . يکي از اين موجودات به نام لوسي (که به شدت خطرناک است) گاردهای محافظ آزمايشگاه را به طرز فجيعی به قتل ميرساند و فرار ميکند ولی موقع فرار يک گلوله به سرش اصابت ميکند. او نمی ميرد ولی در آب ميافتد و حافظه خود را از دست ميدهد. در ساحل پسر و دختری به نامهای کوتا و يوکا او را در حالی که لباسی برتن ندارد و تنها قادر به گفتن يک کلمه است مي يابند.« نيو» تنها کلمه ای است که لوسی قادر به گفتن آن است به همين علت کوتا و يوکا او را نيو مينامند و با خود به خانه می برند. ولي لوسی هنوز روح شيطانی خود را از دست نداده...