این سریال روایتگر دهه شصت امریکا و به خصوص نیویورک است. سریال حواشی زندگی فردی به نام دان دریپر رئیس بخش طراحی شرکت تبلیغاتی استرلینگ کوپر می باشد. او دارای زنی زیبا ، شغل و همکارانی خوب است ، ولی با جلو رفتن داستان زندگی این فرد دچار تغییراتی می شود و در این بین همیشه سایه گذشته نامعلوم و گاها مرموز این فرد موفق نیز نمود پیدا می کند.
داستان از آنجا شروع میشود که پدر خانواده فوت میکند که دارای کمپانی مرکبات است و داستان های مربوط به زندگی خانواده شروع میشود به نشان دادن …
داستان این سریال در سال ۲۰۳۰ شروع میشود که شخصیت اصلی داستان تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شد که داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند.هر قسمت این سریال در واقع یه خاطره ای هست که تد موزبی براي پسر و دخترش تعریف می کنه...
سریال جذاب و دوست داشتنی است با دیالوگ های جالب و طنزی.بخش معمایی سریال دارای پیچیدگی زیادی هست و میشه گفت تا اخر سریال تقریبا نمیشه به طور قطعی گفت که قاتل و دلیل قتل چه چیزی است.در کنار این قتل ها و جسدها ! به زیبایی روابط اجنماعی شخصیت ها با یکدیگر به تصویر کشیده شده است طریقه ی برخورد متفاوت افراد با مسائل و مشکلات شخصی و …
داستان این سریال درباره کارمندان یک شعبه از شرکت فروش کاغذ "داندر میفلین"، و تلاش آن ها برای روی پا نگه داشتن شعبه، و همچنین اتفاقات روزمره زندگی آن هاست...
این سریال داستان روابط چند خانم است که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند و روابط جالبی از قبیل عشق ، دوستی ، دشمنی، همدردی و رقابت بر سر عشق با یکدیگر دارند. راز های زندگی این چند خانم که در همسایگی هم زندگی می کنند و هر کدام داستان زندگی خود را دنبال می کنند که در نهایت به نوعی با یکدیگر در رابطه است .
قانون بوستون» یک سریال تلویزیونی آمریکایی در سبکهای نمایشی و طنز با موضوع حقوقی است. داستان این سریال تلویزیونی درباره اتفاقاتی است که برای وکیلان یک دفتر وکالت در شهر بوستون ایالات متحده روی میدهد.
ورونیکا مارس بعد از به قتل رسید بهترین دوستش و خلع پدرش از سمت کلانتر، تمام عمر خود را صرف کشف و پرده برداری از اصرار مرموز شهر Neptune میکند.
داستان سریال درباره زندگی کاری و خانوادگی دو پزشک جراح پلاستیک مشهور در میامی می باشد. این دو پزشک بعضا از لحاظ شخصیتی کاملا متفاوت هستند. دکتر ""شان مکنامارا" دکتری ماهر و متخصص است که مرد خانواده است، کم حرف و تو دار و صادق است و به اصول پزشکی وفا دار است. در مقابل دکتر " کریسشن تروی" زرنگ و پول پرست است، با زنان بسیاری ارتباط دارد و چندان به اصول پزشکی و حرفه ای پای بند نیست، او حتی حاضر است به همکار خود دروغ بگوید و چهره مجرمی تحت تعقیب را در مقابل در یافت مبلغی هنگفت عوض نماید ، او با زنانی که خود و همکارش چهره یا بدن آنها را زیبا یا اصلاح کرده ، هم بستر می شود و برای خلق دوباره چنین زنان زیبایی بر خود درود می فرستتد...
کارآگاه سابق پلیس آدریان مانک که دچار اختلال و وسواس از قتل همسرش شده و در حال حاضر در مرخصی روانی از اداره پلیس سان فرانسیسکو قرار داره ، توسط دوستان خود و به کمک پرستارش سعی میکنه رئیس سابقشو متقاعد کنه که به او اجازه بده که به اداره پلیس برگرده تا بتونه با استفاده از حافظه قوی و توانایی های شگفت انگیزش پی به ماجرای قتل همسرش ببره و...