یک کارآگاه که به بازرس رستوران در فلوریدا جنوبی تبدیل شده است، پس از اینکه یک توریست در حین ماهیگیری دستی بریده شده پیدا می کند، به دنیایی از طمع و فساد کشیده می شود...
این یک فصل تغییر برای بن واسانی 12 ساله است که متوجه می شود می تواند به هر کسی که ملاقات می کند تبدیل شود. به عنوان یک تغییر شکل، بن باید بفهمد که کیست و می خواهد چه کسی باشد.
لنی و جینا دوقلوهای همسانی هستند که از زمان کودکی مخفیانه زندگی خود را عوض کرده اند و در بزرگسالی زندگی دوگانه ای به اوج می رسد، اما یکی از خواهران ناپدید می شود و همه چیز در دنیای کاملاً طراحی شده آنها به هرج و مرج تبدیل می شود.
Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه...